کیارش و کیاناکیارش و کیانا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

دوقلوهای من کیارش و کیانا

Ghuovvuyvyuv

چهار سال و پنج ماهگی شیرین عسلای من

گلهای زندگی من ماهگردتون مبارک ما چند نفر به روایت تصویر به قلم کیانا: Phonics1A: اوایل تیرترم دوم کانون زبان شروع شده و کیارش کیانا با ذوق و شوق زیادی راهی کانون شدن . جایزه هایی ک به خاطر همکاری کلاسی و انجام هوم ورک تیچر بهشون داده: حرفهای بامزه: کیارش خواهرش اذیت کرده بود و من داشتم نصیحتش میکردم که دیگه اینکارو نکنه، رو به من میگه اشتباه کردم دیگه در موردش صحبت نکیم   دماوند: یه روز عالی و پر از حس خوب در کنار خان دایی و عسل جون . دوتا عشق ، دو تا نفس: شیطنت از نوع کیانا و کیارشی:         ...
30 خرداد 1394

چهار سال و چهار ماهگی

کیارش و کیانای عزیزم ماهگردتون مبارک خرداد نود و چهار - سفر به شمال: اوایل خرداد راهی شمال شدیم و کلی بهمون خوش گذشت و کلی از طبیعت زیبا ، جنگلهای بکر و رودخونه های خروشان لذت بردیم. ساحل رودسر - گل بازی و اب تنی: هر کاری کردیم نتونستیم کیانا رو ازآب تنی معاف کنیم .به محض کسب فرصت ،سمت دریا میدویید اونم بی پروا جاده 2000: شادی و هیجان همراه با دایی علی و بابایی جواهر ده: جواهر ده خیلی بهمون خوش گذشت .هوا بارونی بود، ماهی کباب خوردیم و کلی از طبیعت اونجا لذت بردیم، نون دهاتی خریدیم و ماست گوسفندی  تله کابین رامسر: تله کابین خیلی پر هیجان ب...
16 خرداد 1394

چهار سال و سه ماهگی نفسهای من

خدایا گوشه چشمی از تو کافیست تا هر رنجی به رحمت ، هر غصه ای به شادی، هر بیماری به سلامتی،هر گرفتاری به آسایش و آسانی، هر فراقی به وصل ، هر قهری به آشتی،هر زشتی به زیبایی،هر تاریکی به نور،هر ناممکنی به معجزه تبدیل شود . پروردگارا تمام وجود و هستیمان را ، آرزوهایمان را غرق محبت و نگاه معجزه گرت بفرما چهار سال و سه ماهگی مبارک فوتبالیستها: کیارش و کیانا علاقه زیادی به فوتبال پیدا کردن و کیارش تمایل زیادی به تماشای همه مسابقات ورزشی خصوصا فوتبال داره یه روز شاد و پر انرژی: سفری به دل طبیعتی ناب: دنیای کودکی چه زیباست  ، تو دلهای پاکشون بجز دوستی و مهربونی نیست و وقتی با هم هس...
9 ارديبهشت 1394

سال نود و چهار - چهار سال و دو ماهگی کیارش و کیانا

بچه عجیب ترین موجود دنیاست می آید ، مادرت می کند،عاشقت میکند، رنجی ابدی را در وجودت میکارد و تا آخرین لحظه عمر عاشق نگهت میدارد و تمام . بگمانم یک نوع دیوانگی ست وقتی مادر میشوی ، رنجی ابدی بسراغت می آید ، رنجی نشات گرفته از عشق مادر که میشوی، می خواهی جهان را برای فرزندت آرام کنی، می خواهی بهترینها را از آن او کنی . وقتی می خزد، چهار دست و پا می رود و می دود ، تو فقط تماشایش میکنی و قلبت برایش تند می تپد. از دردش نغست میگیرد و  روحت  از بیماریش زخم میشود . مادر که میشوی کس دیگری میشوی، کسی که وجودش پر از عشق و جنون و دیوانگی ست. تعطیلات سال نو از هفته آخر اسفند شروع شد و تا اواسط فروردین ادامه داشت .سال نو ...
6 فروردين 1394

سال نو بهار نو مبارک

خدایا ممنون برای تمام خنده های امسالم ممنون برای تمام اشکهای امسالم ممنون از درسهای زندگی امسالم ممنونم از اینکه یادم دادی خودم باشم بیشتر از همیشه خدایا قسم به تمام شکوفه های این بهار آرزو میکنم خنده های امسال عزیزانم از ته دل ، گریه هایشان از سر شوق باشد و آ رامشی به قشنگی رنگین کمان هفت سین دست ساز کیارش و کیانا تقدیم به همه دوستان   ...
6 فروردين 1394

چهل و نه ماهگی کیارش و کیانا و دهمین سفر هوایی

دلبندان من چهل و نه ماهگیتون مبارک این ماه پر از اتفاقات شیرین واسه ما و دوقلوها بود از عقد کنون خان دایی تا سفر ب زادگاه پدری و البته یه عالمه شور و هیجان برای سال نو و مقدمات اون آماده واسه مراسم عقد دایی : شب خیلی خوبی بود و به همه خیلی خوش گدشت و یه بار دیگه از هینجا براشون آرزوی خوشبختی می کنم. آخرین کاردستی کلاس خلاقیت: کفشدوزک دست ساز کیارش و کیانا سوراخ کردن گوش خانوم طلا: خانوم  طلا اصرار زیادی به سوراخ کردن گوشش داشت و خیلی دوست داشتیم ک قبل از تولد اینکارو انجام بدیم که متاسفانه به دلیل مشغله زیاد انجام نشد و کادو من و بابایی یه جفت گوشواره حلقه ای خوشگل بود ک ایشاله مبارکش باشه. به قول ...
1 فروردين 1394

تولد چهار سالگی گلدونه ها

کیارش و کیانای عزیزم تولدتون مبارک بهترینها رو براتون آرزو میکنم و هزاران بار خدای بزرگ رو ب خاطر وجودتون و سلامتی شما شکر می کنم   شام تولد کادوهای تولد ...
17 اسفند 1393

چهار سالگی کیانا و کیارش

خدای من همان خدایی ست که هر صبح سلامش می کنم و می گویم: امروز بیشتر از بقیه روزها مواظبم باش. امروز یک شانس دوباره برای زندگیست، من قدرش را میدانم ،تو هم کمکم کن.  خدای من همان خدایی ست که هر شب قبل از خواب یادش میکنم و از او می خواهم فردا روز دیگری باشد، فارغ از همه سایه روشن های امروز.  فردا را رنگی می خواهم خدا ، رنگش سبز باشد یا آبی ، زرد باشد یا بنفش فرقی نمیکند. خدای من همان خدایی ست که وقتی می خندم ، یادم میاید او مرا می خنداند و وقتی گریه می کنم می دانم امتحان دیگریست. خدا امتحان های سخت از من می گیردولی تقلب هم زیاد می رساند ، دور از چشم همه.  من خدایی دارم  به زیبایی یک پروانه ، به بزرگی یک اقیانوس،به م...
5 بهمن 1393