کیارش و کیاناکیارش و کیانا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 29 روز سن داره

دوقلوهای من کیارش و کیانا

Ghuovvuyvyuv

وروجکای سه سال و نیمه

1393/5/3 18:50
نویسنده : الهام
2,701 بازدید
اشتراک گذاری

کیارش و کیانای عزیزم دوستتون دارم از عمق وجودم ، از دلم ، از قلبم

باغچه رستوران:

تعطیلات عید فطر یه روز راهی جاده کن شدیم و در کنار رودخونه یه روز خوب رو تجربه کردیم. رو تخت کناریمون خانوم و آقای جوونی کنار هم و خیلی عاشقونه نشسته بودن و کیانا با لبی خندون محو تماشا بود و بعد از اعتراض بابایی به خانوم طلا که به مردم نگاه نکنه در جواب گفت شما هم اینجوری بشینینمحبت

مرد کوچولو بعد از خوردن ناهار شروع کرد به قدم زدن در محوطه رستوران و کنار رودخونه  که ناگهان افتاد تو رودخونه و کمی بدنش خراشیده شد و لبش هم پاره . خدا خیلی بهمون رحم کرد 

تعالی:

به محض وارد شدن به پارک ، کیانا و کیارش دنبال دوست می گردن و یه روز متوجه شدم که کیانا با دونا خواهر دوست شده . نکته بامزه ش این بود که کیانا با صدای بلند میگفت تعالی و بعد غش غش می خندید. کمی بعد از کیانا پرسیدم اسم دوستات چیه و در جوابم گفت تعالی . از خودشون پرسیدم ، سکوت کردن و منم متعجب بودم که یکیشون خیلی آروم گفت عرب،با زبان عربی دست و پا شکسته ای که به یاد داشتم، اسمشونو پرسیدم ،مریم و مونا و در نهایت فهمیدم که عراقی ساکن نروژ هستن . ولی هنوز متوجه تعالی گفتنای کیانا نشده بودم و کمی که دقت کردم متوجه شدم دو دختر عرب به کیانا میگن تعالی به معنا بیا در فارسی تشویقشب جالبی بود از اینکه کیانا چقدر راحت تونسته بود با اونا ارتباط برقرار کنه و تمام مسیر برگشت به خونه با صدای بلند  و لهجه ای غلیظ می گفت تعالی تعالیقه قهه

من بلدم اِ اِ :

مردتیه مردِ کوجولوی من تمایل داره مستقل بشه مدتیه بدون اینکه دستِ منو بگیره به خواب میره و جدیدا میگه من بلدم ،بزرگ شدم و باید خودمو بشورم . منم به شدت استقبال کردم .

 

سرزمین عجایب به روایت تصویر:

کیانا همچنان به بازیهایی متناسب با سنش علاقه مند بود و کیارش به بازیهای کامپیوتری!

حرفهای بامزه:

  • بابایی به کیارش میگه باید به قولن عمل کنی کیارش با خنده و تعجب میگه عمل که مال بیمارستانهخندونک
  • من و کیانا کنار هم نشستیم و کیارش با دیدنمون میگه وای چه خانومای خوشگلیمحبت
  • کیارش میگه مامان هات باند بخر واسه خودت و کیانا که مثل پرنسس بشیدجشن

 

شوهر بمیره:

 

پسندها (9)

نظرات (15)

سمیرا
11 مرداد 93 10:57
الهام جونم مراقب خودت و بچه هات باش
الهام
پاسخ
سلام سمیرا جونم خوشحالم که بهمون سر میزنی تو هم مراقب خودت باش
زهره مامان دوقلوها
13 مرداد 93 21:10
سلام خانوم من خیلی وفته وبلاگ گنجشک های خوشگلت رو می ببینم خیلی ماشالللللللله دوست داشتنی هستن منم دوقلو دارم الان نه ماه و شانزده روز دارن ولی یکیشون اصلا غذا دوست ندارم تو وبلاگتون دیدم شما هم همین مشکل رو با کیارش جون داشتید می خواستم راهنماییم کنید مشکلتون برطرف شد؟ چطوری و چکار کردید؟ من خیلی نگران وزن پسرم هستم الان هشت کیلو و نیم هست و چیزی نمونده یک ساله شه ممنونم زهره جان کیارش خیلی بد غذا بود و این حالتش تا وقتی شیر می خورد ادامه داشت البته هیچ وقت کمبود وزن نداشت و نه ماهگی 8900 بود و فکر می کنم پس ر شما هم وزنش خوب باشه نگران نباش هر وقت از شیر بگیر راحت تر غذا می خوره در اخر از خدا می خوام تو نگهداری دوقلت بهت صبر بده خیلی درگیرشم و خیلی نگران نمی دونم چکار کنم ممنون می شم منو راهنمایی کنید
سمیه
13 مرداد 93 22:43
سلام.هزار ماشااله به این دوقلوهای ناناز
سمیه
14 مرداد 93 14:50
سلام.چرا جواب مارو نمیدید.
الهام
پاسخ
وای عزیزم متوجه نشدم مامان بهار و محیا هستی دخترای خوشگلتو ببوس
زهره مامان دوقلوها
15 مرداد 93 22:20
کاش جواب منم می دادید می دونم خیلی سرتون شلوغه ولی من برای پسرکم درمانده ام هیچ کس نمی دونه چی می گم دیدم شرایط قبل کیارش جان هم همین طور بوده گفتم بپرسم ببینم چه کردید؟ ممنون مامان دوقلوهای ناز و دوست داشتنی خدا دختر و پسر گلتون رو براتون نگهداره
الهام
پاسخ
عزیزم تو پبغام قبلی جوابتونو دادم خودتونو ناراحت نکنید بچه ها باهم متفاوتن
زهره مامان دوقلوها
19 مرداد 93 17:45
سلام ممنون عزیزمممممم که جوابم رو دادی خدا رو شکر که کیارش خان اشتهاش بهتره خدا قوت خیلی سختی کشیدید تا به این مرحله رسیدید اجساس می کنم الان براتون راحت تره انشاالله هر روز کنارهم شاد و سلامت باشید خداکنه برای منم زود بگذره گاهی خیلی خسته می شم ولی خب شیرینی خودشونم دارن گاهی عکس های وبلاگتون رو از اول نگاه می کنم به سن بچه های من که می رسه و یکمی بزرگتر می شن اینقدر برام جالبه تو رشد بچه های شما بچه های خودم رو می بینم و لذت می برم موفق باشید زهره مرسی زهره جان ایشاله دوقلوهات زیر سایه پدر و مادر گلشون بزرگ بشن
سولماز
21 مرداد 93 0:23
سلام مامانی خیلی ترسیدم وقتی نوشتی کیارشی افتاد رودخونه خدا خیلی رحم کرد خدارا شکر که همگی خوب وخوشید وهزار ماشاالله به این عسلها چشم خدا بهشون باشه
الهام
پاسخ
مرسی عزیزم ایشاله چشم بد از همه بچه ها دور باشه
مامی دوقلوها
21 مرداد 93 20:33
خدا این 2وروجک دوست داشتنی رو واستون حفظ کنه.
الهام
پاسخ
مرسی عزیزم
مامان انیس
25 مرداد 93 10:57
ای جااانم ماشالا به این خوشگلا بچلونش از طرف من الهام جون
الهام
پاسخ
مرسی انیس جون
سحر
11 شهریور 93 14:17
واااییی الهام جون دلم کلی برای گلای خوشگلتون تنگ شده بود ... رسیدگی به روشا کل وقتمو میگیره و مدتها بود نتونستم بیام وبلاگشونو ببینم .... هزاااار ماشالا روز به روز دوست داشتنی تر و تو دل برو تر میشن ... بوووس از راه دور واسه دوتا خوشگل نازنازیم
الهام
پاسخ
مرسی سحر جونم کاملا درکت میکنم دندون دراوردن کیارش هم منو خیلی اذیت کرد و همه وقت و انرژی منو می گرفت
سحر
11 شهریور 93 14:18
راستی کیانای خوشگلموو حسااابی ببوسید پرنسس نازنازی و باربی کوچوولو که اینقدر مهمون نوااازه
الهام
پاسخ
مرسی عزیزم تو هم پرنسس زیباتو ببوس
نونو
13 شهریور 93 10:23
عروسکای من...عزیزای من
دایانا
6 مهر 93 9:13
الهام جون خسته نباشی. الهی زنده باشن و 120 ساله شن
ستارگان آسمان من
16 مهر 93 1:23
سلامم....وای من عاشق این 2 تا وروجک خوشکلم
مامان آسیه
16 خرداد 94 20:18
چه حس خوبی بهم دست داد