چهار سالگی کیانا و کیارش
خدای من همان خدایی ست که هر صبح سلامش می کنم و می گویم: امروز بیشتر از بقیه روزها مواظبم باش.امروز یک شانس دوباره برای زندگیست، من قدرش را میدانم ،تو هم کمکم کن. خدای من همان خدایی ست که هر شب قبل از خواب یادش میکنم و از او می خواهم فردا روز دیگری باشد، فارغ از همه سایه روشن های امروز. فردا را رنگی می خواهم خدا ، رنگش سبز باشد یا آبی ، زرد باشد یا بنفش فرقی نمیکند.خدای من همان خدایی ست که وقتی می خندم ، یادم میاید او مرا می خنداند و وقتی گریه می کنم می دانم امتحان دیگریست.خدا امتحان های سخت از من می گیردولی تقلب هم زیاد می رساند ، دور از چشم همه.
من خدایی دارم به زیبایی یک پروانه ، به بزرگی یک اقیانوس،به مهربانی یک مادر ،به بی توقعی یک پدر ،خدایی که خانه اش همین حوالی است،دیوار به دیوار قلبم
خدای بزرگ فرشته های زمینی ام رو به تو می سپارم
هنرمندای کوچولوی من:
تجدید خاطرات:
روز شمار تولد چهار سالگی شروع شده و این روزهای من بیشتر از همیشه حس و حال مادری داره .همراه با کیارش و کیانای عزیزم خاطرات خوب نوزادی رو مرور میکنیم و سه تایی ذوق زده میشیم .
اولین روز زندگی غنچه های باغ زندگیم:
یک سالگی نفسای زندگیم:
دو سالگی بهوونه های زندگیم:
سه سالگی کیارش و کیانای عزیزم:
حرفهای بامزه و شیرین دوقلوها:
- کیارش دفترچه بیمه منو گرفته و گوله گوله اشک میریزه و میگه : آخه چرا مریض شدی . می خوام دفترچه رو پاره کنم که دیگه مریض نشی
- کیانا می گه مامان یه نی نی دخترونه برام بیار ، می خوام خودم ازش نگهداری کنم ، ولی بهش شیر و غذا نمیدم که همیشه کوچولو بمونه
- به کیارش میگم یه لحظه بیا ، میگه صبر کن دارم کارای شرکتمو انجام میدم ، امروز با مهندس جلسه دارم
- کیارش به کیانا میگه منو نبوسی خیلی سرما خوردم تازه خلظ هم دارم
- کیارش به کیانا میگه اجازه میدی با اسباب بازیت بازی کنم اونم میگه نه ، کیارش میگه من ناراحت میشم و میرم تو اسمونا ، کیانا میگه چه جوری ؟ کیارش میگه مثل بابا جی ، کیانا میگه قلبمو شکستی بیا بگیر
عاشقانه های کیارش و کیانای عزیزم:
نماز خوندن کیانا:
یه روز که سخت مشغول کارای خونه بودم متوجه شدم کیانا چادری که خاله لیلا براش دوخته رو سرش کرده و یه پتوی کوچولو ب جای سجاده زیرش انذاخته و مشغول نماز خونده ،نزدیک ک شدم متوجه شدم خیلی آروم صلوات می فرسته منم سریع یه عکس از خانوم زیبا گرفتم و بعدم بغلش کردم و حسابی چلوندمش