کیارش و کیاناکیارش و کیانا، تا این لحظه: 13 سال و 27 روز سن داره

دوقلوهای من کیارش و کیانا

Ghuovvuyvyuv

10ماهگی کیارش و کیانا

1390/10/1 17:44
نویسنده : الهام
7,861 بازدید
اشتراک گذاری

 

کیارش ، خواهرش رو بوس می کنهanimation babies kiss. خدای بزرگ هزاران بار هر روز شکر می کنم به خاطر وجود دو فرشته زیبا در زندگیم. 

 

٤ آذر تولد پسر عمو پارسا بود و ما هم خونشون بودیم. این هم پارسا آقا فیل مهربون

اینجا چند روزیه که وارد 10 ماهگی شدید و حسابی شیطون و بلا . دست به مبل راه میرید و خیلی هم ذوق می کنید.عاشق تی وی و میزش شدید و کیارش هم که می ره بالای میز می شینه.من هم یه عالمه بالش گذاشتم پایین میز که اگه خدایی نکرده افتادید ، زیرتون نرم باشهاسترسکیانا هم چند روزیه به جای سینه خیز چهاردست و پا می رهniniweblog.com ولی کیارش هنوز سینه خیزهniniweblog.com

کیارش چند روزیه که یاد گرفته علاوه بر بابا و دد بگه ماما اون هم فقط و فقط به مامان بزرگ ، آخه کیارش عاشقه مامان بزرگه ولی کیانا فقط خیلی کوچولو میگه بابا ، دد

دست دستی هم که بلدید اون هم بیشتر وقتی که کاسه سوپ رو می بینید.

خیلی وقته که بلدید مو بکشید ولی این چند روزه با فشار زیاد موهای همو می کشیدو البته کیارش با اون ٢ تا دندون کوچولو گاز هم می گیره .امروز ١٠ آذر اولین بار با هم سر گوشی موبایل با هم دعواتو شد و وقتی من رسیدم کیارش تو بغل کیانا بود و کیانا موهای داداششو می کشی ، وقتی جداشون کردم کیانا گریه می کرد و کیارش دست می زد، اخه کیارش خواهرش رو گاز گرفته بود

این روزا همش از میز تی وی بالا میرید و با دست محکم می کوبید به تی وی. بابایی هم منو دعوا می کنه . میگه ٢ میلیون تی ویهقهقهه

امروز 13 آذر کیانا از صبح که بیدار شده مرتب می گه مامان و دیشب تا صبح مرتب تو بغل مامانش غلت می زدهمژه

 کیارش موهای خواهرش رو کشیده ، چقدر هم عصبانیه

این روزا کیانا خیلی بد شیر می خوره وهمش دوست داره غذا بخوره به خاطر همین باید براش شعر بخونیم تا شیر بخوره

خوشگله خانوم ، ستاره خانوم ، ماه شب چهارده خانوم و.....

خوشگل خانوم با مامانش زنبور بازی می کنه و منو ویز می کنه ، هر وقت می گم ویز انگشت  کوچولوی اشارشو می گیره به طرف انگشت من . من رو نیش می زنه

صبح که از خواب بیدار می شید خودتون جیغ کشان می رید تو اتاقتون و بازی می کنید.واییییییییییییییییی خیلی کنجکاو شدید ، خودتون در کمد و باز می کنید و همه لباساتون رو می ریزید بیرون .اگر هم چیزی رو قایم کنم با چشم تعقیب می کنید تا پیداش کنید.

کیانا چند روزی می شه که بد خواب شده و نصفه شب از خواب بیدار می شه و می شینه و من و بابایی باید به زور بخوابونیمش ، امروز ٢١ آذر ، اول صبح کلی خمیازه کشید ولی تلاشهای من برای خواب کردنش بی فایده بود تا اینکه کیارش رو هم بیدار کرد. مشغول بازی با هم بودید که دیدم کیانا نشسته خوایش برده

www.smilehaa.org

کیارش هم چند روزیه که به جای دَدَ دَدَ می گه اَدَ . وقتی هم کاسه غذاشو می بینه دست می زنه و شروع می کنه به داد زدن.

امروز ٢٥ آدر : کیارش ٢  روزه که بجای اَدَ مرتب می گه اَدیزز، نَ نَ ،  وَوَ وَ    کیانا هم صداشو کمی کلفت می کنه و میگه وَوَ وَ . من و بابایی فکر می کنیم داره ادای کیارش رو در میاره.

این روزا کمی ناآرومی می کنید و انگشتتون رو می خورید و آب دهنتون روونه ، شاید دوباره می خواین دندون دربیارین. کیارش که با همین دوتا دندون کوچولو که داره منو گاز گازی می کنه.

کیارش هم عشق شعر آهو شده،

آهویی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم     دوریش برام مشگله کاشکی اونو می بستم .

وقتی می خواد شیر بخوره و من حوصله شعر خوندن ندارم فقط میگم آهو آهو آهو 

یه خاطره جالب:

قبل از گفتن خاطره از حضور بابا بزرگ عذر خواهی می کنم .بابابزرگ شب خونمون بود و داشت شعر آهو رو می خوند و البته خیلی قشنگ و با احساس هم می خوند و کیارش هم خیلی جو گیر شده بود و ١٢٠ سی سی شیر خودش رو که خورد ، ١٢٠ تای کیانا رو هم خورد که همون موقع من واسه کیانا حلیم آوردم که بابا بزرگ گفت ١ قاشق هم به کیارش بده ، کیارش از سر و کول بابابزرگ بالا می رفت که من ١ قاشق گذاشتم دهنش و همون موقع کیارش تمام ٢٤٠ سی سی شیری رو که خورده بود روی بابا بزرگ بالا آورد واییییییییییی نگو من که مردم از خنده.

امروز ٢٨ آذر : تصمیم گرفتم با جوجوهام بازی کنم و شروع کردم جلوشون چهار دست و پا رفتن، کیارش ذوق کنان و فریاد کشان اومد طرفم و با دست می زد تو سرم . ولی کیانا مات و متحیر سر جاش نشسته بود و کمی می خندید.

امروز ٢٩ آذر:خاله بهاره جون مهمونمون بودو کلی هم خاطر خواه کیارش شده بود ، خیلی بهمون خوش گذشت و اتفاقا خاله بهاره هم تایید کرد که کیانا صداشو کلفت می کنه و ادای داداشی رو در میاره. امروز مادر بزرگ آش رشته درست کرده بود که وروجکها کمی هم آش خوردن.نوش جونتون

وای خدا کیارشی مامان بزرگو خیلی دوست داره و می خواد همش تو بغلش باشه ، تقریبا هیچ غذایی رو نمی خوره ولی آش رشته و سوپ مامان بزرگ رو خیلی دوست داره.

بیشتر وقتا بابا رضا و مامانی حمومتون می دن ، ولی چند باریه که خودم حمومتون می دم و فکر می کنم من بهتر حمومتون میدم چون از حموم حیلی خوشتون اومده و دوست دارید تو حموم بازی کنید و شالاپ شلوپ راه بندازید.

پسندها (1)

نظرات (19)

مامان ایلیا
10 آذر 90 23:01
سلام هزار ماشالا به دوقلوها خسته نباشی مامانی خیلی نازن براشون اسپند دود کنین خیلی خیلی خیلی ماهن با افتخار لینکتون میکنم
مامان یسنا
11 آذر 90 10:23
آخی عزیز دلم این دو تا چقدر بانمکن!!!!
دوقلو داشتن باید جالب باشه همه چیز دوتا دوتا
خدا حفظشون کنه


خاله هدي ياسمين زهرا
14 آذر 90 0:32
خداياااااااااااااا! چه ني ني هاي ناز و خوشگلي! ماشااله ماشااله دلم غش رفت انشااله هميشه شاد و سالم باشيد. خوشحال ميشم با شما تبادل لينك داشته باشيم. به ياسمين زهراي ماهم سر بزنين خوشحال ميشيم.


مرسی عزیزم
مریم ( مامی برسام و برسین )
14 آذر 90 1:07
واییییییی وایییییییییییی چه عروس و دامادی دارم من قربونشون برم که هرروز خوشکلتر میشن بوسسسسسسسسسس آبداره سفت برای دوتاشون


مرسی مریم جون برسام وبرسین رو ببوس
كسرا و يلدا
16 آذر 90 11:41
سلام كيانا جون من كسرا هستم
سلام كيارش خان منم يلدا هستم
حالتون چطوره خوشگلا . ما سه روز سرما خورديم همش آب مياد از بيني مون وعطسه مي كنيم.
خيلي عكساتون خوشگله، دوسشون داريم خيلي زياد


مرسی نانا جون
گل پسری و گل دختری رو از طرف من ببوس
مینا
26 آذر 90 20:47
خیلی دوست داشتنین. دوست دارم گازشون بگیرم
خاطره مامان بردیا
26 آذر 90 20:53
من یکی که عاشق شماها شدم
نهال
26 آذر 90 21:32
سلام.خیلی نی نی های نازی دارید.عزیزمممممممم.با اجازه لینکتون میکنم.به ما هم سر بزنید
پرستو
27 آذر 90 20:24
وای خدا!!! عجب دوقلوهای نازی داری. ایشالا که همیشه زنده باشن. آدم دلش می خواد بخورتشون.
آریانا
28 آذر 90 15:33
iچه دوقولوهای نازی خداحفظشون کنه
monika
30 آذر 90 22:49
elham joon salam mamane khoshbakht

ye soal

migam shoma chejoori 2qoloo bardar shodin?

zhenetiki bood ya qors masraf kardin ya raveshe digei?

too famile khodeto shoharetoon kasi doqoloo dasht?

kheyli doos daram bedoonam

chejoori 2qoloo mishe bache

مونیکا جان بارداری من ژنتیکیه و تو خانواده مادری دوقلو داشتیم

زینب
1 دی 90 11:33
سلام. هزار ماشاالله خیلی نازن.خدا حفظشون کنه. اسپند دود کن واسشون.
دختر مهربون
2 دی 90 14:20
وایییییییییی
خدای من چقدر ناز و خوشگلن خدا حفظشون کنه
دلم ضعف رفت
بوسسسسسس


مرسی عزیزم همیشه به من و جوجوهام لطف داری
دختر مهربون
3 دی 90 19:22
سلاممم کیارش جونم
سلامممممم کیانا جونم
چطورید ؟؟ خوفید ؟؟
فداتون بشم بوووووووووووووس
چقدر شما خوشگلید و من دلم میخواد نی نی مث شما داشته باشم بوووووووووس
منم دو قلو میخوام البته مث شما خوشگل بشن ههههه بوووووووووووووس براتون

راستی عزیزم ازشون بازم عکس بذار بوووووس

دختر مهربون ایشاله خدا دوقلوی خوشگل و نانازی بهت بده.

دختر مهربون
4 دی 90 20:48
مرسی عزیزممممممم
مامان تیارا
27 دی 90 12:07
وای عزززززززززززززززززززییییییییییییییزم خیلی نازند خداحفظشون کنه بوس بوس
ندا
8 بهمن 90 16:49
وای خدا چه بامزست کارای این دوقلوها
من دارم به این فکر میکنم شما کی وقت میکنی به کارای دیگه برسی من با یک دختر 2ساله همش وقت کم میارم چون مدام باید دنبالش باشم .
ببوس این جوجوهای نازو


مرسی ندا جون
رزیتا
22 بهمن 90 18:29
خیلی نازن...جیگیلی ان.....از طرف من ببوسینشون


مرسی
زینب (مامان فرشته آسمونی امیرعباس)
1 آبان 91 20:42
سلام عزیزم...ماشالله خدا نگهداره براتون... خیلی ماهن ........10000000000000000000 ماشالله خیلی خیلی ... انشالله همیشه هم بخندن هم سالم باشن