کیارش و کیاناکیارش و کیانا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

دوقلوهای من کیارش و کیانا

Ghuovvuyvyuv

12 ماهگی کیارش و کیانا

1390/12/1 11:36
نویسنده : الهام
6,063 بازدید
اشتراک گذاری

 

فقط و فقط 1 ماه دیگه تا تولد 1 سالگیتون مونده و من تو این فکرم که چه جشنی براتون بگیرم.

کیارش و کیانا عاشق بطری هستن و منم بعضی وقتها بطریهای آب رو می دم بهشون بازی کنن . این روزا گل پسر مامان یاد گرفته که در بطری  وهمین طور شیر شوفاژ رو باز کنه. کیانا هم که با گوشی بابابزرگ واسه خودش آهنگ می ذاره.

دیشب بابا بزرگ مهربون خونمون بود و داشت با کیارش بازی می کرد و کف پای عشق منو غلغلک می داد که یهو دیدیم کیارش هم داره کف پای بابا رو غلغلک می ده. امروز ٥ بهمن ١٣٩٠ صبح که از خواب بیدار شدم کف پای کیارش رو غلغلک دادم و دیدم اون هم همین کارو با من کرد. وای خدای بزرگ پسرم دیگه بزرگ شده ، مرد شده. 

 

امروز عصر به همراه بابابزرگ و مامان بزرگ مهربون رفتیم بهداشت واسه قد و وزن:

کیارش وزن:9900 و قد:75.5

کیانا وزن:10200 و قد:74.5

هنوز هم کیانا تو وزن پیشتازه و کیارش تو قد

دیروز عصر که از مرکز بهداشت اومدیم خونه بابا و مامان بزرگ می خواستن برن خونشون که یهو کیارش تو راهرو به شدت پیشونیش خورد به لبه میز و اندازه یه گردو اومد بیرون و همون موقع هم کبود شد . وای دنیا تو چشام تیره و تار شد و داشتم می مردم . خدا خیلی به من و پسرم رحم کرد .

یکی از سرگرمیهای ما چهار نفر ، وقتی بابابیی از سر کار میاد ایته که بابایی تمپو بزنه ، من و کیارش دست بزنیم ، کیانا هم قر کمر میره و دست می زنهHappy Dance

امروز سه شنبه ١١ بهمن ، دیشب کیارش خیلی بی تابی می کرد و مرتب موهای سرشو می کند و گوشش رو می کشید . فکر کنم سر و گوشش خیلی درد می کرد . بابایی که البته خیلیییییییییییییییی دیییییییییییییییییر از سر کار اومد ، دید کیارش ١ دندون بالا رو درآورده. کیارشی مبارک باشه

الهی بمیرم قند عسلم دیشب خیلی درد داشت.

امروز 4 شنبه 12 بهمن داشتم با کیارش بازی می کردم که دیدم به جای 1 دندون 2 تا دندون بالاییش دراومده. طفلکی عشقم خیلی سر و گوشش درد می کنه.

فسقلیهای من خیلی باهوشن ، زنگ آیفون که می خوره دوتاشون می رن سمت در ورودی و کلی ذوق می کنن که داره مهمون میاد. وقتایی هم که کسی زنگ تلفن رو می زنه ولی من دستم بنده و نمی تونم جواب بدم به گوشی نگاه می کنن و می گن اَدَ.

امروز سه شنبه ١٨ بهمن ، به شدت دلم واسه پارسال همین موقع تنگ شد ، روزایی که کیارش و کیانا تو دلم بودن و شمارش معکوس شروع شده بود و چقدر دوست داشنتم دستهای کوچولوی کیانا رو که مرتب مشت می زد و ببینم و ببوسم ، پاهای کوچولوی کیارش رو که مرتب پا می زد رو ببینم و ببوسم.وای خدا جون شکرت ، هزار بار شکرت این روزا تا می تونم دستا و پاهای کوچولو موچولوتونو می بوسم و می خورمممممممممممممم.

قرار شده کیارش و کیانا به بابا بزرگ و مامان بزرگ بگن مامان جون و باباجون. مامان جون این روزا دست کیارشو می گیره و بهش میگه ماشاله ماشاله و دستش رو ول میکنه . کیارش هم دو تا قدم کوچولو بر می داره و موقع ایستادن هم واسه اینکه تعادلش رو حفظ کنه دستاشو می گیره بالا . ای خدا جونم پسرم داره مرد می شه . شکررررررررررررر.

کیانا هم چند روزیه که خواب شبش بهتر شده ، فقط خیلی بلا ترشده و از مبل بالا میره ، از صندلی میز ناهار خوری بالا می ره ، روی صندلی وایمیسه . من که جرات نمی کنم ذر اتاق خوابمونو باز کنم ، در کمتر از ٢ ثانیه وروجکا میرن روی تخت.

 کیارش هم به محض اینکه تو ماشین می شینیم دستگیره در رو می گیره و باز می کنه که حتما باید قفل مرکزی رو بزنیم .عاشق لباس شویی هستید وقتی که روشنه و می چرخه ، کیارش هم یاد گرفته در ماشین لباس شویی رو باز کنه.

این روزا کیانا عاشق شومینه شده و مرتب میره و زنجیر دودکش رو می کشه پایین و کلی هم از سر و صداش ذوق می کنه ، تازه بعضی وقتا دوست داره یه کمی هم توش لا لا کنه . کیارش هم خودش می ره تو کریرش می خوابه و خودش رو لوس می کنه و ادای نی نی در میره . ای جونم ، کیارشی تو خودت نی نی هستی چرا اینقدر خودتو لوس می کنی.

دیروز سه شنبه 25 ام بابا رضا بدون ماشین رفت سر کار و منم از فرصت استفاده کردم و با مامان جون فسقلیهارو بردیم مرکز خرید تیراژه و کیارش و کیانا رو هم سوار این ماشینا کردیم و فندق های مامان هم کلی ذوق کرده بودن و تازه کیانا خیلی هم حرفه ای رانندگی می کرد و یه دستی فرمون رو گرفته بود.

این روزا با کیانا د٢کتر بازی می کنم و اول به دستش می زنم و بعد هم خودش یاد گرفته و پشتش رو می کنه و منم یکی به پشتش می زنم . الهی قربون طلا خانومم برم نمی دونه آمپول درد داره و باید گریه کنه ، بعد از آمپول غش غش می خنده.

٥شنبه ٢٧ اسفند هم رفتیم اتلیه و واسه ١ ساگیشون کلی عکس گذاشتیم که به زودی عکسها رو همین جا می ذارم.

پارسال این موقع خیلی برای دیدنتون بی تاب بودم آخه فقط ٢ روز به تولدتون مونده و من هر روز خدا رو هزاران بار به خاط شما شکر می کنم و تا الان به خیلی چیزایی که آرزوش رو داشتم رسیدم . کیارش هم از نظر ظاهری و رفتاری خیلی شبیه باباجونه ، خنده هاش، نگاهش ، خوابیدنش در حالتی که بالشش رو بغل کرده ، آرومیش ، غذا خوردنش .

 قرار شده جشن تولدتون رو ٥ شنبه بگیرم و کلی هم واسه اون روز مهمون دعوت کردم .

٣ شنبه و ٤ شنبه مامان جون اومد اینجا و کلی تو تدارک جشن کمکمون کرد و ٥ شنبه هم شما رو برد خونشون تا من بتونم به کارام برسم . البته لیلی جون خیلی زودتر خونمون بود و کلی بهم کمک کرد ایشاله بتونیم زحمتاشو جبران کنیم . بوس بزرگ واسه لیلی خودم.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (43)

مامانی
5 بهمن 90 9:46
سلام. ای جانم به سلامتی . انشا الله خدا براتون ببخشه این فرشته ها رو عزیزم . ماشاالله بچه ان باید فضولی کنن دیگه. مواظبشون باش مامان گل


مرسی عزیزم
ما مان سونیا
6 بهمن 90 20:37
ماشاا... هزار ا... اکبر چه ماه هستند این گوگولی ها
به وب ما هم سر بزنید و با نظراتتون خوشحالمون کنید
با تبادل لینک موافقید؟


مرسی سونیا جان حتما به وبت سر می زنم
فرزانه
7 بهمن 90 10:43
الهییییییییی بلا به دور به ما هم یه سر بزنین
آویده(مامان کوشا)
8 بهمن 90 1:30
وای که چقد ماهن این دو فرشته هات.خدا ایشالله ببخششون برات.میبوسمشون


ممنونم آویده جان
مامان علی
8 بهمن 90 20:10
سلام. ای جانم من عاشق این دوتا شدم به کی باید بگم دلم میخواد یک عالمه ببوسمشون. تو رو خدا براشون حتما صدقه بذار خیلی نازن.یه تولد توپ بگیر ما رو هم دعوت کن بیایم این ورووجک ها رو از نزدیک ببینیم. باشه؟


مرسی عزیزم
مامان تارا و باربد
9 بهمن 90 9:37
ماشالا چه بانمکن خدا حفظشون کنه


ممنونم
مامان سيد علي
10 بهمن 90 15:28
عروسكا خدا حفظتون كنه


مرسی
مامان ستایش
10 بهمن 90 15:29
ای جانم چقدر نازن این دو تا ورو جک
1 سالگیشون هم پیشاپیش مبارک


ممنونم
نجوا
11 بهمن 90 20:34
سلام دوست عزیز مرسی که به وبلاگ مهرسا سر زدید
اگه منظورتون دامن توتو هستش بله خودم درست کردم بالاتنش هم قلاب بافی کردم
راستی دوقلوهات خیلی نازن ماشاا...


مرسی نجوا جان
تینا
12 بهمن 90 9:27
سلام چه دوقلوهای نانازی خدا نگهشون داره
پیش پسرخاله منم بیاین خوشحال میشم اگه با دوستیمون موافق بودین خبرم کنید


مرسی تینا جان
سئودا
13 بهمن 90 9:30
واااااای قربون کاراشون من برممممممممم
ای جونمممممممممممممممممممممممممم

قربونت برم سودا جون ، ذوست جونم دوستت دارم زیادددد
پرنیان مامان ارمین و ارمیتا
13 بهمن 90 11:42
سلام وای خدا اولین باره اومدم وبت واقعا خیلی نازنند براشون اسپند دود کن ماشاا...........


مرسی پرنیان جان لطف دارید
ژاله
13 بهمن 90 15:28
چه دو قلوهای نازی دارید خدا حفظشون کنه


مرسی
سمانه (مامی دوگل)
13 بهمن 90 23:00
ناز فرشته های مهربونت رو برم

شمارش معکوس 8 روز دیگه تا تولد یکسالگی عسلای خاله

ماشاءا... و لاحول ولا قوه الا بالله علی العظیم


مرسی سمانه جون گل پسرا رو ببوس
سودا
14 بهمن 90 17:58
عاشقتونمممممممممم نی نی هااااااا و مامانش


مرسی سودا جون ما هم دوستت داریم بوسسسسسسسسسسسس
فاطمه
14 بهمن 90 22:59



فاطمه جان چرا ناراحت؟
فاطمه
15 بهمن 90 23:13
مامانی جونی من هر چی نظر میدم شما نمیزاری
اگه دوست ندارید من هیچ وقت بهتون سر نمیزنم

خدانگهدار


فاطمه جان من همیشه نظراتتونو می خونم و جواب می دم . خوشحالم که به وبم سر می زنید
سوداااااااا
16 بهمن 90 14:31
قربوننننننننننن نگاهاتون برم من بووووووووووووووس
آرینا
17 بهمن 90 14:33
ایییییییی جان ...عزیززززززم ماشالله چقد نازن
خوش به حالت من عاشق دوقلوام....
دوقلوهای شماهم بدجوری دلبری کردن
خدا حفظشون کنه
مااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااچ آبدار مخصوص کیانا جون
ماااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااچ آبدار دیگه مخصوص کیارش جون


مرسی آرینا جان
یه ماچ بزرگ از طرف کیانا و کیارش
دنیا
19 بهمن 90 12:12
الهیییییییییییییییی قربون قد وبالاشون بشم من.
ایشالله تا همیشه شاد شاد در کنار هم باشین.خدایا چقدر این وروجکا ماههههههههن
بوس واسه کیارش و کیانا جونم
آفرین به مامان زحمتکش و مهربون
اگه به ما هم سر بزنین خوشحال میشیم


مرسی دنیا جون
ایشاله دوقلوهات به سلامت به دنیا بیان . حتما به وبت سر می زنم
آویده(مامان کوشا)
19 بهمن 90 16:50
عاشقشونمممممممممممممم برا هردوشون


مرسی آویده جان کوشا رو ببوس
مامان شايان و پرنيا
19 بهمن 90 17:34
خيلي خواستنين

خدا حفظشون کنه


مرسی
سئودا خاله
19 بهمن 90 18:57
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای قربونشون برمممممممم الهام جونم منو با نی نی ها دیوونه میکنی هااااا دوستتون دارم
بابای دوقلوها
23 بهمن 90 12:38
نازیا پیشاپیش تولد یک سالگیتون رو تبریک میگم. ایشالله 150 سال به خوبی و خوشی زنده باشید.

مامان کیانا و کیارش میتونه یه جشن ساده و با شکوه با حضور اعضای فامیل برگزار کنه.


ممنونم
مژگان
25 بهمن 90 18:36
ماشالله به این دوتا وروجک . خدا بهت صبر بده چطوری از پسشون بر میایی . من که داشتن یکی اونم دختر یه وقتایی کم میارم . وقتی از شیطونیاشون میخوندم کلی برام جالب بود . خدا براتون حفظشون کنه ماشالله جفتشون هم خوشگل و تپل و مپل هستن بوسس برای کیانا جون و بوس برا کیارش جون . منم قراره اگه خدا بهم پسر بده حتما اسمشو کیارش بزارم


ممنون مژگان جون ایشاله خدا بهتون یه کیارش تپل مپل بده
مامان آرتین
28 بهمن 90 20:45
وای چقدر نازن. ماشالا
خوشحال میشم با هم تبادل لینک کنیم


ممنونم حتما به وبتون سر می زنم
مامان باران و بارین
29 بهمن 90 14:51
سلام عزیزم...ماشالا به این خوشگلا...دخترای منم دوقلواند و 7 اردیبهشت به دنیا اومدند...من با اجازه لینکتون کردم...خوشحال میشیم بهمون سر بزنید...


سلام مامی عزیز
از آشنایی با شما خوشحالم ماشاله دخترا خوشگلن
منم لینکتون کردم
سودا
30 بهمن 90 19:39
واااااااای سلاممممممم عاشقتونم عشقام دلم براتون تنگ شده بود
سمانه (مامي دوگل)
1 اسفند 90 9:58
سلام عزيزاي دلم تولدتون مبارككككككك

دوست داشتم اولين كسي كه تولدتون رو تبريك مي گه خودم باشه .

انشاء ا... مامان مهربونتون عكساتون رو كه گذاشت ميام دوباره بهتون سرمي زنم و قربون صدقتون مي رم . خوشگلاي نازنازي مننننننننننننن

مرسی سمانه جون ایلیا و الشن رو ببوس
دوستت دارم
سئودا
1 اسفند 90 14:30
کیارش خوشگل ترین پسر دنیای من
کیانا خوشما ترینننننن دخمل تو قلب من
تولدتون مبارک
انشا 120 سال کنار مامان گلتون و بابا باشید
دوستتون دارممممممممممم
بوووووووووووووووووس اب داررررررر از لپ


مرسی سودا جون
سئودا
1 اسفند 90 14:31
عاشق اون نگاهتونم عشقاممممممممممممم
رضا جونی
2 اسفند 90 8:05
تولدتون مبببببببببارککککککککککککک


مرسی
مامان امیرمحمد
2 اسفند 90 8:44
وای چه خوشمزه چه بامزه . کیانا و کیارش جون تولدتون مبارک . بوس بوس چسبی از طرف امیرمحمد و مامانی


مرسی
مامان چشم عسلي
2 اسفند 90 10:03
ماشالله هزار ماشالله خدا ببخشد و تولدشون هم مبارك


مرسی
مامان پارساجون
2 اسفند 90 11:39
تولد تولد تولدتون مبارک
مبارک مبارک تولدتون مبارک


مرسی
سمانه مامان پارسا جون
2 اسفند 90 11:52
تولد گلهای نازتون مبارک


مرسی سمانه جان
مامان باران و بارین
2 اسفند 90 12:22
تولد این خانم و آقای ناناز و دوست داشتنی مبارک...ایشالا 120 ساله بشن عزییییییییییزم...


مرسی عزیزم
مامان یسنا گلی
2 اسفند 90 12:57
سلام خوشگلای خاله.تولدتون مبارک.امیدوارم همیشه شاد باشین.بوسسسسسسسسسسسس
خیلی نازین قربونتون برم


مرسی مامان یسنا
مامان روژا
2 اسفند 90 13:54
مبابکایی مبالک تفلدت مبالک



مرسی
شهراد شیر کوچولو
2 اسفند 90 14:49
نی نی جون ها کیارشکیانا ت و ل د ت و ل د تولدتون مبالک هزار سال زنده باشین
پارســــــــــــــــا
2 اسفند 90 18:11
سلام
واااای الهی چقدر خوشگلید شما دوتا تولدتون مبارک
یه دنیا بووووووس برای هر دوتاشون ایشالا همیشه زیر سایه خودتون و همسرتون سالم زندگی کنن

خوشحال میشم اگه به منم سر بزنید اگه اشکالی نداره من لینکتون کردم


مرسی مامان پارسای عزیز حتما به وبتون سر می زنم
تینا دخترخاله رادین
2 اسفند 90 18:57
تولد تولد تولدتون مبارک
مبارک مبارک تولدتون مبارک


مرسی تینا جان
مریم(رایان و باران)
28 اسفند 90 0:14
سلام عزیز دلم
نمیدونی وقتی نظرت رو تو سایت رایان و باران دیدم چقدر خوشحال شدم. . از ته ته دل میگم از اول آشناییمون وجود خودت و نی نی های نازت(ماشاالله)باعث دلگرمیم بودین.خداحفظشون کنه. گوش شیطون کر چشم حسود کور ... کیانا و کیارش خوشگل ترین بچه هایی هستن که به عمرم دیدم. بادیدن عکساشون روزم قشنگ میشه. الهی سلامت شاد خوشبخت عاقبت بخیر و... (هرچی آرزوی خوبه) باشن. دوستون دارم بوس واسه 3تاتون


مرسی عزیزم
جوجوهای خوشگلتو ببوس