کیارش و کیاناکیارش و کیانا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 2 روز سن داره

دوقلوهای من کیارش و کیانا

Ghuovvuyvyuv

23 ماهگی کیارش و کیانا

1391/11/3 23:17
نویسنده : الهام
4,742 بازدید
اشتراک گذاری

چشمک فقط و فقط دو ماه تا دوسالگی نفسای مامان باقی مونده و در حالی که روز بروز شیرین تر و عاقلتر میشن . خیلی از خصوصیاتتون هم شبیه بزرگا شده و دیگه رو پا تمی خوابین و کنار خودمون دراز می کشین و می خوابین .مرد کوچولوی مامان هر شب موقع خواب من و بابایی و کیانا جونو بوس میکنه . الهی مامان فدای این همه عشق و مهربونیت بشه.

هفته اول زمستون با بابایی رفتیم فان پارک هایپر و کلی خوش گدروندیم

شب بسیار خوبی بود و کلی خوشگلای مامان بازی کردن  خصوصا که در بدو ورود مورد استقبال باب اسفنجی قرار گرفتیم .

باب اسفنجی باب اسفنجی کوچولوی شلوار مکعبی       اسپانج کوچولوی دندون خرگوشی

دوقلوها با من و بابایی کلی همکاری کردن که بتونیم شام بخوریم . کیارشی فقط سیب زمینی و نوشابه خورد ولی کیانا نون و سالاد کلم . جالبه که اینقدر از مزه سالاد خوشش اومده بود که موقع رفتن در سالاد و گذاشت و اونو با خودش آورد خونه.چشمک

اول زمستون هم رفتیم مرکز بهداشت واسه قد و وزن به قرار زیر:

قد کیارش :89 و وزن:12.700

قد کیانا : 86.5 و وزن:13400

 چند روزیه که هر کاری کیارش می کنه ، کیانا هم اونو تکرار می کنه. این جریان از وقتی شروع شد که کیارش خورد زمین و یه صدای گورومب از سرش بلند شد و منم واسه اینکه گریه نکنه خندیدم که یهو دیدم کیانا خودشو می زنه زمین که به اونم بخندم البته طلا خانوم زبله و خودشو یواش به زمین زد.

کیانا عاشق قلقلکه:

یه شب که از مهمونی اومدیم خونه کیانا الکی بهونه گیری می کرد و بابایی هم واسه اینکه طلا خانوم از اون حالت بیرون بیاد شروع کرد به غلغلک دادن کیانا . دخملی منم از قلقلک خوشش اومده و دیگه ول کن نبود و به بابا می گفت بابا گیلی گیلی گیلیگیلی

یه روز سرد زمستونی و هواخوری با کالسکه:

 کیانا از دوران نوزادی هم دختر مغروری بود والانم همین طور ، ولی کیارش بسیار اجتماعی و خونگرم .وقتایی که خیلی کوچولو بودین و با کالسکه می بردمتون بیرون ، عکس العمل کیانا در مقابل احساسات مردم یه اخم کوچولو بود و دوست نداشت کسی دستاشو لمس کنه ولی کیارش به همه لبخند می زد و دوست داشت با مردم به زبون خودش حرف بزنه و هر بار هم کیانا بهش اعتراض می کرد . اینبار هم که بعد از مدتها با کالسکه رفتیم بیرون همین جریانات پیش اومد و برای من باعث بسی تعجبه و جالبه که الانم کیانا اونقدر اخم می کنه که کسی جرات نمی کنه نازش بده ولی کیارش به همه سلام میکنه و لبخند می زنه تا وقتی که کیانا رو عصبانی می کنه و بهش اعتراض مبشه . بعد از اون کیارش هم اخم می کنه .متفکر

اینم شام خوردن ملکه کیانا تو مهمونی

شبی که خونه خاله زری جون بودیم به وروجکا خیلی خوش گذشت و خاله جون مثل همیشه بهشون کلی کادو داد . شیرین جون دو تا موش تو اتاقش داره که واسه اولین بار کیارش و کیانا موش کوچولوها رو دیدن و خیلی ذوق زده شده بودن و کیارش به موش می گفت موش ولی کیانا می گفت مِش. کیانا که خیلی به موش کوچولو علاقه پیدا کرده بود و یه سره می گفت مِش مِش .(البته من همینجا از شیرین جون به خاطراستفاده از وازه موش به جای همستر عذرخواهی می کنمچشمک)

حساسیت کیانا به بابا و بابا جون

مدتیه که کیانا نسبت به بابا جون و بابا حساس شده و اصلا دوست نداره در حضور اون کسی به بابا جون و خصوصا بابا رضا نزدیک بشه و البته این حساسیتش در مورد من بیشتره و حسابی بهم اخم می کنه و اگه از پیششون بلند نشم با تحکم بهم میگه پاشو پاشودل شکسته

مدتیه کیارش زمانیکه می خواد اعتراض کنه میگه باکوبا باکوبا ، نمی دونم معنیش چیه ولی فکر می کنم به زبون آفریقایی باشه

یه روز گرم زمستونی و خوردن درت مکزیکی:

الهی قربون کیانا برم ، بعد از خوردن ذرت می گفت مامان چایی چاییی... که به خوردن آب آلبالو رضایت داد.

آخه کیارشی چی می خوای از یخچال؟چی شده؟ چیکار کردی؟

یه روز زمستونی و پارک ملت:

تقریبا آخرای دی ماهه و یه روزی که هوا خیلی خوب بود با وروجکا رفتیم پارک ملت یا به قول کیانا پارک ملی . کلی بدو بدو کردن ، به کلاغا بیسکوییت دادن و ورزش هم کردن.

کیانای ورزشکار

وای وای فکر می کنین مهندس کیارش داره چیکار می کنه؟

کیارشی چیکار می کنی؟چشمک

فکر بد نکنیدا ، کیارشی همه نی نی ها یا به قول خودش نونو ها رو دوست داره.

حمام کردن دوقلوها:

 اینم از حمام کردن دوقلوها که با ذوق و شوق فراوون می رن تو و با گریه میان ببرون(الهی قربون طلا خانوم با این همه هیجان برم)

 

راستی بابایی واسه تولد دو سالگی گلدونه هاش دوچرخه خریده که البته هنوز تو کارتنه . یه روز صبح کیارشی به کارتنا اشاره کرد و گفت چیه؟ منم گفتم دوچرخه ، با همکاری کیانا یکی از کارتنا رو آوردن تو هال و شروع کردن به باز کردن ولی خوشبختانه نتونستن. اما کیارش تا نزدیکای ظهر گریه می کرد و می گفت بوم بوم بوم بوم. مثل اینکه پسر باهوش من معنی دوجرخه رو فهمیده بود. البته بعد از اون روز استفاده دیگه ای از کارتنا می کنن و اونا رو می ذارن زیر پاشون و در خونه رو باز می کنن و منم مجبورم درو قفل کنم.

کیانا هم جمله میگه:

آخرین روز دی ماهه که کیارش و کیانا یه دعوای حسابی با هم کردن و مثل کشتی گیرا تو هم پیچیده شده بودن که من به سختی و به کمک قلقلک جداشون کردم . ظاهرا کیانا خیلی اذیت شده بود چون خیلی حالش بد بود و با گریه اولین جمله رو گفت ، اونم چه جمله ای، مامان داداش منو زد!!!!

کیانای شیرین زبون و کیارش شیرینکار:

این روزا کیانا با لحن و آهنگ خاصی به بابا رضا میگه باباییییییییی ؛ به منم میگه مامانییییییییی ، یه جوری ناز میکنه و صدامون می زنه که دلم می خواد درسته قورتش بدم.

کیارش هم منو لوس می کنه ، ناز می کنه و بهم می گه لالی لالی و ظاهرا برام لالایی می خونه وازم می خواد سرمو بذارم رو پاهای کوچولوش و لالا کنم .چه احساس قشنگیه و من چقدر غرق احساس می شم و از شدت لبریز شدن اشک شوق می ریزم و هزاران بار خدای بزرگ رو به خاطر وجود این دو تا گل زیبا شکر می کنم .

 

پسندها (1)

نظرات (26)

مامی راستین جون
3 دی 91 19:44
عزیزای خاله تولد دو سالگیتون پیشاپیش مبارک


مرسی عزیزم
مامان ماهان و ملیکا
5 دی 91 23:43
23 ماهگیتون مبارک . نی نی هاتون خیلی نازن مثل فرشته ها هستن
نرگس مامان طاها و تارا
7 دی 91 12:26
عكس مي خوايم الهام خانم


نرگس جون آپ شدم
شقایق مامان بنیتا و برسام
9 دی 91 23:06
وایی مبارکه عزیزهای خوشگل انشا ا... 100 ساله بشین
هر دو خوشگل هر دو جیگر


مرسی شقایق جون می بوسمتون
سارا
11 دی 91 6:16
جانــــــــــــــــــــــم خيلي خوگشل هستن .براشون اسپند دود كن هزار ماشاالله . تولدشون پيشا پيش مبارك باشه


مرسی عزیزم
مریم
11 دی 91 20:55
سلام عزیزم. من یه تازه واردم که اومدم به وبتون. خ.شحال می شم باهم تبادل لینک کنیم و دوستان خوبی برای هم بشیم. پیش ما سه تا هم بیا...
مامان تارا و باربد
13 دی 91 8:58
ای جان به این نازنازیهای خوشگل 23 ماهگی مبارک نوش جونتون سیب زمینی و سالاد
بوس برای گلدونه هات

مرسی انیسه جون
ندا مامان پارسا و آریسا
16 دی 91 11:46
23 ماهگیتون مبارک عسلاااا انشالا همیشه شاد و سلامت باشید و خنده رو لبهاتون باشه


مرسی ندا جون شما هم همیشه شاد باشین
مامان ایلیا
16 دی 91 12:02
سلام مبارک باشه دوست دارم باهاتون بیشتر بشم من عاشق دوقلو ها هستم
ليلا (مامان آريسا و آريا )
16 دی 91 14:18
سلام دوقلوهاي خوشگل 23 ماهگيتون مبارك


مرسی لیلا جان
مامان عسل
17 دی 91 9:50
سلام کیارش جون و کیانا جون ۲۳ ماهگی مبارک


مرسی عاطفه جون عسل ببوس
گلبرگ
19 دی 91 16:12
وایییییییییییییییییی دو قلو مامی جان چه حالی می کنی می دونم کلی سختی داره
مامان مرضیه
19 دی 91 17:17
سلام به دوتا خوشگل و مامان گلشون خیلی ماه شدین آدم دوست داره بزاردشون لای نون بخوره
تولد 2 سالگی دوتا فندق مبارک باشه ایشالا 120 سالگیشون رو هم مامان الهام گل بیاد اینجا عکساشو بزاره


مرسی مرضیه جون من که خالی خالی می خورمشون
کوروش خوشمزه رو ببوس و بچلون
آذین
19 دی 91 17:39
سلام ماشا.. به این دوتا بانمک خدا حفظشون کنه من خاله تارا و باربدم به منم سر بزنین خوشحال میشم
نونیش
20 دی 91 10:49
وای آدم میخواد بخورتشون ... خدا واست نگهشون داره چقدر شیرینن ...
سئودا
20 دی 91 18:14
سلامممممممممممم الهام جونم منم سئودااااااااا فراموشم که نکردی هان ؟؟؟ وای کیانا و کیارش چه بزرگ شدن قربونشون برمممممممممممممم من هنوزم عاشقشونم هاااااااااااااااااااا . همیشه بیادتونم همیشه اولین دوقلو که دیدم و عاشقشونم کیانا و کیارش عشقم بودن بوووووووووووووووووووووووووووووووووووس
حنانه
21 دی 91 15:41
سلام دوست خوبم به دلیل زیبایی و بامزه بودن بی نهایت کیانا جون و کیارش جون لینک شدید به دو قلوهای ما هم سر بزنید


مرسی حنانه جون حتما بهتون سر می زنم


کیارش
21 دی 91 20:40
سلام مامان کیانا و کیارش. خدا بهتون صبر بده با این دوقلوهای شیطون تون.
راستی 23 ماهگیشون مبارک.
اسم پسملیه من هم کیارشه.
من با اجازه شما لینکتون کردم. خوشحال میشم یه سر کوچیک بزنید و اگه مایل بودین کیارش رو جزء دوستای کیاناجون و کیارش جون قرار بدین.


مرسی عزیزم حتما بهتون سر می زنیم
سحر
24 دی 91 11:15
اییییییییییی جاااانم به این دوتا دوقلوهای جیگر وعسل. من عاااااشقشونم . هرماه که میشه به عشق عکسای جدیدشون میام وبلاگشون رو میبینم. تولد دوسالگیشون پیشاپیش مبارک . ایشاااالا همیشه شاد و سلامت باشن و شما هم از نگهداری این دو تا گل نازنین خسته نباشید


مرسی سحر جون شما هم همیشه شاد و سلامت باشین
مامان تارا و باربد
24 دی 91 14:24
روح آدم تازه میشه با دیدن این نازدونه ها خدا حفظشون کنه بوس برای سه تاتون


مرسی انیسه جون بوس واسه سه تاتون
نازی
25 دی 91 11:22
بچه هاتون خوشگلا بعدم وب قشنگی دارید خوشحال میشم یه سری هم به من بزنید.
مامان تارا و باربد
30 دی 91 14:44
سلام عزیزم خوبی چه جگرایی می بوسمتون فدای نازنازی خانم بشم که داداشی اذیتش کرده


مرسی عزیزم
هستی
30 دی 91 14:52
سلام 23 ماهگی کیارش و کیانا مبارک باشد اومدم برای یک ختم قرآن دعوت تون کنم برای سلامتی یک کوچولوی سه ساله به نام علی http://termination.blogfa.com/ و همینطور یک جمع دوستانه کوچیک در این وبلاگ کار خوب داریم که آدرسش را این زیر می دم خوشحال می شیم شما کنارمون باشین اگر تمایل هم ندارین که انشاالله همیشه موفق باشید http://kare-khoob.blogfa.com/ منم عاشق داشتن یک دوقلو هستم در آینده ای دور
ایلیا الشن
1 بهمن 91 10:07
سلام خوبی الی جون

اومدم نظرم رو ندیدم فکر کنم خودت تائید نکردی . اگه از من ناراحتی داری ممنون می شم بهم بگی .

ولی خوب حقیقتش من خیلی ناراحت شدم که نظرم رو تائید نکردی . چقدر واسه عسلام لاو ترکونده بودم .



سمان جون مدتیه به وبم سر نزدی ، شاید نظرت ثبت نشده عزیزم من هم خودت هم پسرای گلت رو دوست دارم
مامان كسرا و يلدا
14 بهمن 91 17:04
شما دو تا دل منو برديد. با وجوديكه خودم دوتا شو دارم ولي از ديدن كيانا و كيارش لذت مي برم. خدا حفظشون كنه. ( كيانا ببينمت همه گوشتاتو خوردم از بس خوردني هستي تو)


مرسی زهرا جونم منم کسرا و یلدا رو خیلی دوست دارم و از دیدن وبشون به وجد میام
مامی دوقلوها(زهرا)
16 بهمن 91 11:33
23 ملهگیتون مبارک خوشگل های خاله.چقد خوردنی شدن مخصوصا عکسی که توی حموم هست.ببسشون


مرسی زهرا جون دخترای خوشگلتو از طرف من ببوس