کیارش و کیاناکیارش و کیانا، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 30 روز سن داره

دوقلوهای من کیارش و کیانا

Ghuovvuyvyuv

29 ماهگی کیارش و کیانا

1392/5/7 23:56
نویسنده : الهام
4,957 بازدید
اشتراک گذاری

کیارش و کیانای عزیزم 2 سال و چهار ماه دارین و امیدوارم 29 ماهگی پر از شادی سلامتی باشه براتون. چون پروزه پوشک گیری کلید خورده از خدای بزرگ می خوام که به منم صبر و توان مضاعف بده که بتونم از این کار مهم سرافراز بیرون بیام .اینجا بوستان جوانمردان ایران و دو تا از بازیکنای تیم ملی آلمان

 

کادوی تولد 2 سالگیتون یه دوچرخه صورتی واسه کیانا و یه دوچرخه آبی واسه کیارش بود که بعد از چند ماه بهتون تقدیم شد . مبارکتون باشه و ایشاله به سلامتی ازشون استفاده کنید

الهی مامان فدای پاهای کوچولوتون بشه که بعداز چند روز تمرین دوچزخه سواری رو یاد گرفتین .

داستان شب:

از وقتی 28 ماهه شدین شبا موقع خواب براتون داستان میگم از حسن کچل و بره ناقلا تا دزد و پلیس . کلی ذوق زده میشین و خوشبختانه خیلی زود خوابتون می بره.البته بعضی وقتا هم مجبور میشم شعر دست کوچولو رو صد بار بخونم.خمیازه

برج میلاد و قرار با دوستان:

سه شنبه ١١ تیر با دوستان و نی نی های خوردنیشون تو کیدز کلاب برج میلاد قرار داشتیم. روز خیلی خوبی بود و به هممون خیلی خوش گذشت و دوست داریم که دوبار تکرار بشه

اینجا کیانا و عسل طلا و بنینا خوشمزه دارن خاله بازی می کنن:

اینجا هم به قول شقایق سر کاسه و بشقاب داشت دعواشون می شد:

برسام جونی خیلی تلاش کرد که کیارش ببوسه ولی به قول شقایق نشد که نشد:

کیانا جونم در حال چایی ریختن واسه خاله جونا:

کیارش در حال ماشین سواری:

آرشیدا جون تو استخر توپ :

آرنا جون در حال تاب بازی ، متاسفانه از رانا خوشگله عکسی ندارم:

کیارش در حال درست کردن تخم مرغ:

حرفهای بامزه:

  • کیارش میگه مامان دنیا دوستت دارم ، بابا دنیا دوستت دارم.....
  • کیانا آب پرتغال می خوره و دایی مهدی میگه به منم می دی کیانا میگه دارویه ، تلخه!!!!
  • کیارش دوچرخه سواری می کنه و به کیانا می گه بیا پشتم بشین ، اجازه دادم گازت نمی گیرم!!!!!
  • دارم غذا درست می کنم ، کیارش میگه مامان کمکت بکنمم
  • کیارش میگه مامان پوشکم بکن ، سردمه جیش میکنم
  • داریم مسابقه شنا می بینیم کیانا می ره جلوی تی وی و میگه زشته لختی! برو فافاس بپوش. کیارش میگه کینای فافاس نه ، لباس
  • کیانا میگه ما دوقلوییم پیش هم بخوابیم همو دوست داریم
  • کیانا رو قلقلک می دم نمی خنده ، بهش میگم چرا نمی خندی؟ میگه باطری تمام شدهابله

اسکوتر:

بابایی ماه پر مشغله یی داشت و مرتب می رفت ماموریت و حسابی وروجکا بخصوص کیارش واسه بابایی دلتنگی می کردن ولی همیشه بابایی با یه عالمه سوغاتی از سفر بر می گرده و اینبار سوغاتی دوقلوها دوتا اسکوتر آبی و صورتی بود و یه کادوی اسپشیال واسه من . از همینجا یه بار دیگه از همسر عزیز تشکر می کنم چون هم کادوی خوبی بود و هم در نحوه دادن بسیار سورپرایزم کردماچ

بعد از دوچرخه متوجه شده بودم که کیارش از رنگ آبی خوشش نمی یاد و به رنگ صورتی علاقه داره و اینبار هم به محض دیدن اسکوترچسبید به اسکوتر کیانا و این بکش و اون بکش. خلاصه ماجرایی داشتیم و در آخر با تعریف و تمجدید بابا جون تونستیم کیارشو به اسکوتر آبی علاقه مند کنیم.

خانوم کوچولوی مغازه دار!!!!

یه شب که من و بابایی محو تماشای تی وی بودیم متوجه حرفهای کیانا و کیارش شدم و به شدت خنده م گرفته بود و با ایما و اشاره به بابایی هم گفتم که ایشون هم فیض ببرن. قضیه از این قرار بود که:

کیانا رفته بود پشت یکی از عسلیا و در نقش مغازه دار بود و کیارش این ور میز و در نقش مشتری! کیارش به کیانا می گفت آقا چاکلز دارید؟ کیانا خم میشد و زیر میز و نگاه می کرد و می گفت نه! تمام شده . دوباره کیارش می پرسید آقا شیر دارید؟ کیانا باز هم می گفت تمام شده و .....

کیارش کمی عصبانی شد و گفت خاموش کن ! تعطیله همه چی نداری. حالا چند روزیه که انواع و اقسام خوراکیا رو زیر میز گذاشتم و باهاشون بازی مغاقزه داری می کنم . خدایا شکرت نمی دونید چه حالی میدهخنده

یاد گیری زبان:

کیارش و کیانا علاقه زیادی به یادگیری زبان دارن و یکی از سرگرمیهاشون خوندن ای بی سی با ریتم و آهنگ شده و با استارتی که باباجون زد و پیگیری خودم الان حدود   10 لغت بلدن و خوشبختانه اکسنت خوبی دارن و خیلی زیبا لغاتو تلفظ می کنن

پارک لاله و آب بازی:

آخرای تیرماه و یه روز گرم تابستونی با باباجون و مامان جون رفتیم پارک لاله و کمی پیاده روی کردیم که کودک درون مامان جون به طرز عجیبی فعال شد و شروع کرد به آب بازی با کیارش و منم بهشون پیوستم و از اونجایی که بابا جون و کیانا شخصیتهای آرومی دارن بعد از کمی شوک به جمع ما پیوستن.البته کیانا که از رفتار و حرکات مامان جون شکه شده بود ، مرتب می گفت مامان جون شیطونه مامان جون بلا سخنده

کیارش و کیانا در حال پیاده روی:

اینجا کیارش و کیانا قایم شدن که باباجون و مامان جون دال کنن و دارن بهم هیس می کنن.

اینجا همون جاییکه کودک درون مامان جون خیلی فعال شده بود:

آخر هفته و دماوند:

خدای بزرگ چه ذوقی می کنن وروجکای من. این دو تا موش کوچولوی بامزه شب قبل اصلا نخوابیدن باورتون میشه اینجا دماوند ساعت شش صبح !!!!

اینقدر سر و صدا کردن تا خان دایی رو بیدار کردن و به محض دیدن دایی با شیرینی خاصی گفتن سلام دایی ، شیر آب باز بکن ماشین بشوریمچشمک

یه آب تنی حسابی کردن :

اینجا هم خسته از بی خوابی شب قبل و آب تنی به قول کیانا دوقلو خوابیدن :

پسندها (1)

نظرات (46)

هنگامه
1 تیر 92 19:27
آره خداروشکرامتحانا تموم شد.نتیجه هم خداروشکر خوب بود
ای جونم کیانا7کیارش 8 یعنی مامانی خداییش دسته گلاتو آدم دلش می خواد درسته قورت بده شما چه جوری تحمل می کنین گازگازیشون نکنی
ماشاا...بهشون براشون آیت الکرسی می خونم از چشم بد به دور باشن دسته گلات
پس مامانی شماهم خیلی عسلی ن چون کیانا خیلی نفسهواقعا خوب اسمی روش گذاشتی خانم طلا
دوقلوها رو محکم ببوس مامانی
در پروژه پوشک گیری هم موفق باشی
ولی مامانی عکس خودتونم بذارین خیلی خوشحال می شم چهره ماهتونو ببینم
مامانی مهربون

مرسی هنگامه جون از این همه ابراز علاقه
الهام
1 تیر 92 20:52
سلام الهام جون
دو قلوهات خیلییییییییییییییییی نازن هزار ماشااله خدا نگهدارشون باشه عاشقشونم چرا اینقدر دیر به دیر میای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دلم واسشون تنگ میشه


مرسی الهام جان سعی می کنم زودتر آپ کنم
مامان صدرا
2 تیر 92 9:19
اگرچه... او يوسف دلرباي زهراست/ با هيچ گهر خريدني نيست با ديده ي از گناه لبريز/ آن روي چو ماه ديدني نيست ولي... تو مگو ما را بدان شه بار نيست/ با کريمان کارها دشوار نيست. میلاد منجی عالم بشریت مبارک تعجیل در فرج مهدی فاطمه صلوات
آزاده
2 تیر 92 9:46
سلام علیکم.....صبح بخیر الی جون .چقدرعاشق دوقلوهای ناز نازیت هستم.خدابراتون نگهشون داره.ازدورمیبوسمتون.


مرسی آزاده جون ترنم جون ببوس خوشحال شدم امروز صداتو شنیدم
سارا مامان راستین جون
2 تیر 92 13:44
به به چه فوتبالیستهای خوشگلیییییییییییییی


مرسی سارا جونم
فاطی
3 تیر 92 14:26
کارن و کارینا ی مم اومدن
مامان عاطفه(مهدی و هانا)
4 تیر 92 2:53
اییییییییییییییییی جانممممممممم
ماشالله چقدر بزرگ شدین موهاشونو ببین


مرسی عزیزم
هنگامه
4 تیر 92 19:01
مبارک عزیزم
ایشاا...تولد20سالگی ماشین بخرین براشون
مامان الهام مهربون

مرسی هنگامه جون
دو تا بوس آبدار از طرف کیانا و کیارش
ايلياالشن
5 تیر 92 8:42
سلام عزيزم خوبي عيدتون مبارك البته با تاخير

جيگر اين دوقلوهاي خوشمل رو برم من ماشاءا... هزار قل هوا... خيلي ناناسنننننن با اون لباساي تيم آلمانشون

ببوسشون الهام جونم حسابي

دوچرخه هاشونم خيلي خوشگله با دلخوش استفاده كنن انشاءا... دست بابا و مامان مهربونشون هم درد نكنه

مرسی سمان جونم عید شما هم مبارک باشه اگه بدونی کیانا شب عید چه غوغایی کرد از بس که قر داد . کیارش هم همش بشکن می زد مرد کوچولوها رو ببوس
مامان النا
6 تیر 92 3:20
سلام مامان کیارش و کیانا جون.چه بچه های نازی دارین.مثل دوتا فرشته میمونن.خدا براتون نگهشون داره. من عاشق بچه های دوقلوهم.به ماهم سر بزن خوشحال میشیم


مرسی عزیزم شما خیلی لطف داری حتما بهتون سر می زنم
فاطی مامان کارن و کارینا
6 تیر 92 19:40
سلام شما به کیانا و کیارش شیر خودتون میدادید؟؟؟؟ برای دلدرداشون چکار میکردید؟
ممنون


فاطی جون قدم دوقلوهات مبارک باشه
تا شش ماهگی در کنار شیر خشک شیر خودمو دادم و خودمم اطلا عذاهای نفاخ نخوردم ولی کیارش دل درد داشت که بهش قطره اینفکول می دادیم و مثل آب بود رو آتیش . کلا باید صبور باشی چون تا پایان چهار ماهگی این دل دردا هست
مراقب خودت و گلهات باش
مامان النا
9 تیر 92 2:07
میبوسمتون
TLP
10 تیر 92 14:56
سلام دوست داری که تصاویر و نقاشی کوچولوهات رو همه ببینن ؟ اگه می خوای یه سر به من بزن . http://www.tlp.niniweblog.com نقاش کوچولو
مامان تارا و باربد
11 تیر 92 13:04
عزیز دلمن این خوشتیپا هزار ماشالا مبارکشون باشه امیدوارم پروژه رو به سلامتی و بدون خستگی طی کنید می بوسمتون


مرسی عزیزم
ژاله مامان آیدا
11 تیر 92 14:07
سلام، وقت بخیر.امیدوارم که حالتون خوب باشه. آیدا جون در جشنواره ی تابستانی نی نی وبلاگ شرکت کرده...خوشحالم می کنید اگه بهش رای بدین و با یک پیامک، عدد 363 را به شماره ی 20008080200 ارسال کنید.(البته اگر خودتون شرکت نکردید) ***هر شماره موبایل تنها یکبار مجاز به ارسال پیامکه *** پیشاپیش از لطف شما ممنونم *شاد و سلامت باشید. ژاله مامان آیدا
هنگامه
11 تیر 92 19:48
بوس بوس به پاهای کوچولوتون
مامان اروين
13 تیر 92 17:47
به مام سر بزنيد خوشحال ميشم
سحر
15 تیر 92 10:37
الهیییییی چقدر با این لباسای فوتبالیشووون خوووشگل شدن فسسقلیا.
...دوچرخه های خوشگلتون مبارک قندعسسسلا
عکسای برج میلادشون هم خییلی بامزه است. بخصوص عکس کیارش در حال درست کردن تخم مرغ
خییلی خوشم میاد که تمام کارای قشنگشون عکس میگیرین. واقعا عااالیه که مامی مهربون و خوش سلیقه ای مثل شما دارن الهام جووون


مرسی سحر جونم
مامان اروين
15 تیر 92 17:31
سلام دوقلو هاي ناز منتظرتون هستم


حتما
هستی و هلیا
15 تیر 92 18:22
عکسا و مطالب جالبی داشتین
ب وب ماهم ی سری بزنین
نظر یادتون نره


مرسی عزیزم حتما بهتون سر می زنم
هستی و هلیا
15 تیر 92 18:23
راستی ما لینکتونم کردیم
راحله
16 تیر 92 9:33
عزیزم ماشالله چقدر نمکی و با مزه هستن خدا حفظشون کنه


مرسی عزیزم
مامان عسل
17 تیر 92 10:10
سلام دوست خوبم. خیلی عکس های خوشگلی گذاشتی. مخصوصا دو تا بازیکن تیم ملی آلمان برج میلاد به من و عسل هم خیلی خوش گذشت و خوشحالم شما رو دیدم با دوقلوهای نازنینت رو و همچنین بقیه دوستان و خوشگلای نازشون رو امیدوارم بازم هم رو ببینیم


عاطفه جون منم از دیدنت خوشحال شدمو یه دل نه صد دل عاشق عسل طلا شدم لبهاش چشماش و موهاش منو کشته هزار ماشاله
مهلا میر
17 تیر 92 13:24
سلام عزیزم مهلای من تو جشنواره نی نی ها شرکت کرده با رای تون خوشحالش کنین کد484 رو به 20008080200 بفرستید ممنون
مامان النا
18 تیر 92 1:58
سلام خوشکلای من منتظرتونم به وب النا جونم سر بزنید راستی با اجازه لینکتون کردم می بوسمتون زود بیاین
ایلیا الشن
21 تیر 92 13:47
سلام الهام جونم خوبی عشقم عکساتون رو دیدم خیلی ذوق کردم عکس بنیتا و برسام و آرنا رو دیدم به شقایق و بقیه خیلی سلام برسون .

طاعات و عباداتت قبول باشه دوست نازنینم التماس دعا



مرسی سمان جونم جای شما خالی بود
باران
21 تیر 92 18:59
واای عاشق عکسا ومخصوصا عکس اولیشون شدم پارسا وپوریا هم کلی ذوق کردند ای جان دلم واسشون اسفند دود کن
واقعا از پوشک گرفتن دوقلو ها خیلی سخته ولی تحمل کن


مرسی مامان هنرمند
مامان فرنام
22 تیر 92 13:04
سلام وای که چه دوقلوهای نازی هستن به فرنام من هم سر بزن و بهش رای بده کد 611 منتظرت هستم الهام جون
پگاه
22 تیر 92 15:29
الهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام

من دلم می خواد این فسقولی هاتو ببینم خوووووووووووب !!!

خدایا هر بار وبلاگشون رو می خونم خستگی از تنم بیرون می ره به خداااا

الهیم خدا صبرت بده ، چطوری می خوای از پوشک بگیریشون ، اونم دوتا ورووووجک با هم

فکر کنم زندگیت جیشی بشهههههههههه کامل ، تو رو خدا یه برنامه بذاریم همدیگه رو ببینیم




پگاه جونم منم به شدت مشتاق دیدارم بذار پروژه پوشک گیرون نظم بگیره قرار بذاریم همو ببینیم
آزاده
23 تیر 92 8:28
سلام الهام جونم.نمی دونم چرا قسمت نمیشه روی ماهتون روببینم.ان شااله همیشه سالم وسرحال باشید.ازطرف من دوقلوهای نازنازی روحسابی ببوس وفشارشون بده.


آزاده جون به شدت دلتنگتم از طرف من ترنم ببوس
مامان ايلين
23 تیر 92 14:35
سلام عزيزم به منم سر بزنيد
معصومه
24 تیر 92 16:39
به به هزار الله اکبر خدا حفظشون کنه
مامان پارسا
25 تیر 92 12:43
سلام خاله جون ما شا لله به اين ني ني ها فتبارك الله احسن الخالقين به منم سر بزنيد


نرگس مامان طاها و تارا
26 تیر 92 7:19
واي چقدر بامزه بود مخصوصا مغازه بازي.خدا حفظشون كنه...
الهام جون شما خيلي لطف داري عزيزم.من رشته تحصيليم عمران هست كه هيچ ربطي كه به نوشتن نداره هيچ تازه خيلي هم خشن هست...


مرسی نرگس جونم
بیتا
26 تیر 92 9:37
هزار هزار ماشاءالله من که دیوانه شدم این فرشته ها رو دیدم خدا برات حفظشون کنه. خیلی نازن
براشون صلوات فرستادم.


مرسی عزیزم
مامان پارسا
26 تیر 92 10:31
سلام عزیزم اپم
مامان تارا و باربد
26 تیر 92 12:44
الهی فدای این خوشمزه های با نمک
چه با مزه بازی می کنن کادو ها خیلی مبارکه ببوسشون به جای من الهام جون
از علاقه کیارش به صورتی گفتی گاهی باربد هم اینجوریه مثلا دلش عروسک می خواد یا کیف دستی منو دستش میگیره به قول خودش میره خرید یا موقع لاک زدن دلش میخواد برا اونم بزنم
بچه ها این قراردادهای آبی - صورتی رو زیاد دوست ندارن


مرسی دوستم خیلی لطف داری دقیقا کیارش همین طوریه البته منم این قراردادای صورتی آبی رو دوست ندارم الان بابای خودم کلی پیرهن صورتی و بنفش داره ولی بابایی دوست داره پسرش استقلالی باشه ههه
هاجر
30 تیر 92 11:34
سلام الهام جون. من به طور اتفاقی با سایتت آشنا شدم. من به تازگی عقد کردم و با شوهرم تصمیم داریم بچه هامون دوقلو باشن. تو رو خدا برامون دعا کن خدا به ما هم دوقلوهای ناز مثل دوقلوهای شما بده.
عزیزم دوقلوهات خیلی شیرینن امیدوارم خدا حفظشون کنه. از طرف من لپشونو ببوسسسسس


مرسی عزیزم ایشاله خدا بهتون بده
بهار
30 تیر 92 12:46
سلاااااام دوست عزییییییز... چشام کف پاشون ماشالا خیلی خیلی دوست داشتنین ... از بازیه مغازه داری و حرفای بامزه دیگشون کلی خندیدم ..
من بهار هستم و هنوز لطف خدا شامل حالم نشده .. در حال مصرف دارو هستم ... خوشحال میشم با هم دوست باشیمم ...
و البته ازت میخوام هربار که به صورت دوقلوهات نگاه کردی هم خدارو شاکر باشی و هم برا منتظرای عاشق دوقلو مث من دعا کنی
راستی هرچی هم گفتم از ته دل بودا یه وقت خدایی نکرده فکر دیگه نکنی...
آخه میدونی تواین مدت احساس میکنم به بچه هرکی علاقه نشون میدم همه فکرای دیگه ای میکنن و این خیلی ناراحتم میکنه
از طرف من ببوسشون این دو تا جیگرو

بهار عزیزم از نظر لطفت به دوقلوها خیلی ممنون و خوشحالم باور کن همیشه خدا رو به خخاطر داشتنشون شکر می کنم و هر بار از خدا می خوام این نعمت رو به هر کسی که می خواد بده برای تو هم از خدای بزرگ همین آرزو رو دارم ایشاله با خبرهای خوب پیشمون برگردی.
سحر
30 تیر 92 15:44
ایییی جووونم قررربون این شیرین زبونیا و حرفای قشنگشون.. الهام جون من دارم این حرفا رو میخونم دلم ضعف میره شما که از دهنای خوشگلشون اینا رو میشنوین چیکار میکنین چقدر این عکسای شیطونی و آب بازیهاشون تو پارک و عکسای دماوند قشنگه ...فسسقلیااای بانمک دوست داشتنی


مرسی سحر جونم مراقب پرنسس کوچولو باش
بهار
7 مرداد 92 10:39
ممنون از پاسخت به پیامم

راستی من شمارو لینک کردم
شمام اگه تمایل دارید خوشحال میشم جزو لیست دوستاتون باشم ...


بهار جان از خدای بزرگ می خوام که به زودی یه نی نی خوشگل بهت بده راستی لینکت کردم
افشين!
22 مرداد 92 16:31
ميبينم كه لباس تيم فوتبال مورد علاقه رضا رو تنشون كرديد

از خوندن اين 2 جمله از خنده روده‌بر شدم:

«کیارش دوچرخه سواری می کنه و به کیانا می گه بیا پشتم بشین ، اجازه دادم گازت نمی گیرم!!!!!»

«کیانا رو قلقلک می دم نمی خنده ، بهش میگم چرا نمی خندی؟ میگه باطری تمام شده»

واكنش كيارش هم به مغازه‌داري كيانا جالب بود




مرسی جناب افشین

بابا رضا یه دونه س دیگه
خوشحالم که بهمون سر میزنید
به سپیده جون سلام برسونید

حالا ببینید من با شنیدن این حرفا چه حالی میشم




مریم--------❤
2 مهر 92 18:23
سلام عزیزم عکسشون خیلی نازه
زهرا مامان ایلیا (شیرین تر از عسل )
25 مهر 92 14:30
وای خدای من چه بچه های شیرینی داری دوست خوبم بهت تبریک میگم که بزرگترین لطف خدا شامل حالت بوده و این بچه های نازنین و بهت داده نمیدونی چقدر بچه تنها سخت تره تا دوقلو اخه همش باید خودت باهاش بازی کنی اما وقتی دوتا باشن راحت با هم بازی میکنن
خدا برات حفظشون کنه


مرسی عزیزم ایشاله خدا بهت دوقلو بده که سختیهاشو درک کنی ههه
مامي كيانا
9 آبان 92 12:03
اسكوتر و دوچرخه مبارك
واي اونجا كه كيانا خوابيده شكمش بيرونه خيلي باحاله
مغازه بازي هم ئخيلي بامزه بود


مرسی عزیزم
[MaDaR[MaNiA
2 دی 92 21:56
وای مه جقدر نازنقربونشون برم الهی اگه میشه به وبلاگ منم بیا و سر بزن و نظر بزار ممنون میشم
الهام
پاسخ
مرسی حتما بهتون سر می زنم