سالی که گذشت.....
خدای بزرگ رو به خاطر هدیه هایی که بهم داده شاکر و سپاسگذارم و نهایت تلاشم به ثمر نشستن گلهای باغ زندگیمه . سالی که گدشت مستقل شدید ، اوایل سال از شیشه و پوشک گرفتمتون و اواخر هم هر کدوم مستقل تو اتاق خودتون می خوابید.
خدای بزرگ همیشه و همه جا مراقب گلدونه هام بوده . سالی که گذشت پر از روزای شیرین با کمی چاشنی تلخ بود.، البته واسه خانوم طلا ،یکی تو 25 ماهگی که کف دستش پاره شد و چند تایی بخیه خورد و یکی هم همین اواخر که چونه ش پاره شد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی