سه سال و هشت ماهگی کیارش و کیانا
خدا جون کاری بکن ماه توی آسمون باشه
روز که شد ماه قشنگ میون ابرا گم نشه
کاری کن چشم هوا خیس بشه بارون بباره
توی باغچه ذلامون گل شادی بکاره
کاری کن تا همیشه زلال مثل آب باشیم
مثل دریا ،مثل روشنیِ آفتاب باشیم
کاری کن که غصه ها از خونه دلا بره
همیشه فرشته شادی همین ذورو بره
کاری کن مریضامون خوب بشن و خنده کنن
امید زندگی رو تو دلاشون زنده کنن
دوستت دارم با یه قلب بزرگ
حرفهای بامزه:
- کیارش هر وقت غذای مورد علاقشو می خوره میگه واسه مامان جونم ببریم آخه عشقمونه
- کیارش دلش واسه مامان جون تنگ شده و گریه میکه، کیانا میگه ببین منم دلم تنگ شده ولی گریه نمی کنم
- موقع خداحافظی دستاشونو به شکل قلب درمیارن و میگن دوستت دارم با یه قلب بزرگ ، دلم واست تنگ میشه زود بیا
یه روز خوب و هوای خوب:
اواسط مهر و یه روز خوب پاییزی با نفسای زندگیم پارک بودیم و کلی خوش گذروندیم تاب بازی ، سرسره ،اسکوتر بازی و قایم موشک
بدون شرح:
اولین سینما -مدرسه موشها2:
در کنار کیارش و کیانا تجربه اولین هاخیلی شیرین و لذت بخشه دختر کوچولو و پسر کوچولوی من اولین سینما رو با فیلم مدرسه موشها تجربه کردن، روز خوبی بود و حس خوبی.کیانا با دیدن موش صورتی و نوع حرف زدنش ذوق زده میشد و کیارش با دیدن صحنه های حمله و انفجار