کیارش و کیاناکیارش و کیانا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

دوقلوهای من کیارش و کیانا

Ghuovvuyvyuv

28 ماهگی کیارش و کیانا +از پوشک گرفتن کیانا

1392/5/7 12:09
نویسنده : الهام
3,687 بازدید
اشتراک گذاری

کیارش و کیانای عزیزم، نفسای مامان ، دوستتون دارم فراوون و بهترینها رو براتون آرزومندم .با همه خستگی و بی خوابی هایی که دارم ، دوست دارم همیشه خوشحال باشید و برق شادی رو تو چشای خوشگلتون ببینم . مدتیه هوا خیلی خوب شده و منم عصرا می برمتون پارک البته با همراهی بابا و مامان جون و افسانه جون و ... روزای تعطیل هم بابایی یه پارک حسابی می بردمون

پارک پرواز:

کلی تو محوطه بازی سرسره و تاب بازی کردین و بعد از اومدن عمو مرتضی و پارسا هم رفتیم شهربازی پارک و اونجا هم کلی خوش گذروندین. البته به من و بابایی هم خوش گذشت آخه ما هم ماشین سواری کردیمنیشخند

شب بهاری  خنکی بود و خیلی بهمون خوش گذشت و البته کیارش نمیخواست از پارک دل بکنه و تمام مسیر برگشت به خونه رو گریه کرد . وقتی رسیدیم حونه به بابایی گقت من باهات قهرمنیشخند ولی خانوم طلا از بابایی تشکر کرد و بسیار راضی و خرسند بود.

بابا برو کار ماموریت ، پول    بابا نرووووووووو:

از اونجایی که ماموریت آخری بابایی خیلی طولانی بود و جای خالیش حسابی محسوس بود و یه عالمه هم اسباب بازی واسه وروجکا آورده بود ، هر وقت کیارش حوصله ش سر میره یا روز تعطیلی که بابایی خونه س ، میگه بابا  پاشو برو کار پول بیار باطری بیار (این قیافه منهقهقههاینم قیافه باباییمتفکر)ولی بالافاصله خوشگل بلا میگه بابا نرو نرو بمون (اینجا قیافه بابایی اینجوری میشهاز خود راضی)

 حرفای بامزه:

  • کیارش ، کیانا رو گاز می گیره و وقتی گریه اونو می بینه میگه ببخش!!
  • کیارش لوگوهاشو میاره و به من یا بابایی میگه مهندس درست کن
  • کیانا غداشو می خوره و اگه به نظرش خوشمزه بیاد میگه مامان مرسی دَسِت درد نکنه
  • وقتی کیانا می خواد عروسکشو بخوابونه میگه عزیزم چشاتو ببند بخواب  اِ چشات که هنوز بازه
  • به محض اینکه می ریبم مغازه و کیارش لاک میبینه میگه: واسه کیانا لاک بخر
  • می خوایم بریم بیرون کیانا میگه ماتیک بزنم خوشگل بشم بعدم خودش در جواب میگه  بابا میگه نه نه
  • دینا جون اومده خونمون و آرایش کرده ، کیانا به بابایی میگه بابا دینا ماتیک زده منم می خوامهورا
  • کیارش واسه بعضی کارا از من اجازه می گیره و با زبون شیرینش میگه مامان اجازهبغل
  • به محض اینکه دعواشون می کنم کیارش میگه باهات قهرم ولی کیانا میگه مامان من دوستم
  • نصفه شب کیانا تب کرده و منو بیدار میکنه میگه مامان من داغم دارو بده خوب بشمتشویق

باغ پرندگان تهران:

یه روز تعطیل به همراه بابا جون مهربون که همیشه باهامون همراهی می کنه عازم باغ پرندگان تهران واقع در لویزان شدیم . مسافت زیادی از پارکینگ تا پارک بود و باید از اونجا سوار ون می شدیم و میومدیم به سمت پارک . کیارش و کیانا هم که تا اون روز سوار ون نشده بودن با ذوق و شوق بسیار می گفتن اتوربوس و بی صبرانه منتظر بودن که سوار بشیم و کلی هم تو ون شگفت زده بودن.اونجا با انواع و اقسام پرنده آشنا شدن و بیشتر از خروس و لک لک و کبوتر خوششون اومد .

کیانا در حال تماشای لک لکا:

کیارش در حال تماشای قوی سیاه:

کیانا و کیارش و خاله بازی:

یه روز که می رفتیم خونه مامان جون کیارش و کیانا متوجه خاله بازی دخترا تو حیاط شدن و به جمع بچه ها پیوستن و کلی بهشون خوش گذشت ، مامان جون هم دقیقا یه روز بعد واسه وروجکا یه ست قابلمه و بشقاب و فنجون... اسباب بازی خرید که کیارش و کیانا کلی عاشقش شدن ، تا اینکه یه روز ازم خواستن که بریم حیاط مامان جون خاله بازی کنیم و کیانا با علاقه و دقت زیاد ظرف و ظروف جمع کرد و عازم خونه مامان جون شدیم خوشبختانه روحیه همکاری و بازی خوبی هم با بقیه بچه ها دارن و کلی خوش گذرونی کردن که فکر کنم تبدیل به یکی از تفریحات دایمی شون بشه.

تعطیلات و دماوند:

اواسط خرداد راهی دماوند ، ویلای خان دایی شدیم و کیارش و کیانا به حدی ذوق زده شده بودن که شب اول مرتب بین حیاط و خونه در رفت و آمد بودن و راضی به خواب نمی شدن. همه فامیل دور هم جمع بودیم و حسابی خوش گذرونی کردیم خصوصا که شب اول همزمان شد با تولد بنده که با کیک تولدی که آرمین و لیلا جون گرفته بودن حسابی سورپرایز شدم خصوصا که شمع تولدم یه علامت سوال بود و کسی هم در مورد اون سوالی نکردچشمککیارش و کیانا با دیدن کیک تولد دوق زده شده بودن حتی مرد کوچولوی من با زبون شیربنش بهم گفت مامی تبلدت مبارکقلب

فسقلیا در طول روز حسابی آب بازی کردن

اینجا کیارش داره منو خیس می کنه

اینجا هم کیانا داره ماشین می شوره

حرفهای با مزه 2:

  • کیانا به محض اینکه سوار ماشین میشه میگه: پلیس گفته کمربند ببنده
  • کیانا هر غذایی رو که دوست داره میگه: غذا بخورم بزرگ بشک مثل پارسا
  • کیانا میگه دارو بخورم خوب بشم
  • کیارش به دکتر میگه دارو بده آمپول نده و در اخر میگه ممنون
  • کیارش به کیانا میگه عروسکی
  • کیارش منو صدا می کنه الهام الیییییی الهامی مامی مامان مامانی(منم عاشق اینجوری صدا کردنشم)
  • کیارش به گوشی دایی علی(آیفون) میگه قشنگه و به من میگه گوشی بخر

دماوند2:

آخرین هفته خرداد هم ویلای خان دایی بودیم و به کیارش و کیای عزیزم حسابی خوش گذشت. دوچرخه سواری کردن ، تو استخر آب بازی کردن، میوه چیدن وکلی شیرینکاری و شیرین زبونی کردن. مسیر برگشت به تهران هم بعد از عوارضی صندوق سیار داشت که همونجا واسه انتخاب ریاست جمهور رای دادیم . کیارش و کیانا هم با گریه می گفتن سوار شیم ما هم رای بدیم و انگشتشونو به استمپ زدن و مثلا رای دادن ،

- دایی به کیانا میگه به من بستنی می دی؟ کیانا:خوب نیست مریض میشی

- کیانا مثل بقیه یه کیسه دستش بود و شروع کرد به گیلاس چیدن ولی کمی بعد خسته شد و دنبال خان دایی راه افتاده بود و هر گیلاسی  رو که دایی می خواست بخوره بهش می گفت بریز کیسههورا

- کیارش بهم گفت مامان عسل خوشگله ، مهرآسا خوشگله

 گانگنام استایل:

مدنیه کیارش علاقه زیادی به کلیپ گانگنام استایل پیدا کرده و چون دایی علی این آهنگو براش می ذاره بهش میگه علی گانگنام! حتی تا حدودی رقصشو هم بلده

پوشک گیرون:

هفته آخر بهار بابایی طی یک اقدام ضربتی تصمیم گرفت که از پوشک بگیردتون . کیارش و کیانای عزیزم امادگیشو داشتن ولی من آمادگی نداشتم ولی بابایی قول همکاری داد و پروزه شروع شد ولی بابای ناقلا فردا شب رفت ماموریت و من موندم و دو تا وروجک ناقلا .به هر حال کلید پروزه زده شده بود و راهی بود که باید می رفتیم . کیانا که خیلی همکاری کرد و از فردای پوشک گیرون خرابکاری نکرد و محض اطمینان موقع خواب پوشکشون میکنم ولی مرد کوچولوی مامان کمی کار داره. البته این داستان همچنان ادامه داره..

پسندها (1)

نظرات (35)

مامی سمیرا
4 خرداد 92 12:19
سلامممم... من خیلی وقت بود که به وبلاگتون سر نزده بودم ...
آخرین بار فکر کنم عکس 9ماهگیتونو دیده بودمممممم ماشا... چه خانوم و آقایی شدن واسه خودشون!
خدا حفظشون کنه


مرسی سمیرا جان نیکی و نیکای خوشگلو ببوس
آزاده
4 خرداد 92 12:28
سلام الهام جونی.خداانشاالله این دوتا گل روبرات صحیح وسالم حفظ کنه .مشتاق دیدنتون هستم.


مرسی آزاده جون خوشحال میشیم تشریف بیارین به همه سلام برسون . متاسفانه شمارتو ندارم امروز از بابا می گیرم و بهت می زنگم بوس بوس
سحر
4 خرداد 92 14:23
28ماهگیتون مباااارک خوشگل موشگلا. قربون شیرین زبونی و دلبری کیانا واسه باباییش..
خانومی گفته بودم منتظر یه خبر خوشم. بالاخره این خبر رسید. من ماااااماااان شددددم
باورم نمیشه .البته واسه کنجدم وبلاگ درست کردم ولی نمیدونم چطوری با شما لینکش کنم. بازم برام دعا کنین همه چی خوب پیش بره. ممنون

سحر جونم مبارکههههههههههههههه عزییزیم خیلی خیلی خوشجال شدم آدرس وبت رو همینجا برام بذار میام و راهنماییت می کنم می بوسمت مامان سحر
مامان ایلین
4 خرداد 92 14:28
سلام عزیزم ماشالله چه بچه های نازی داری خدا حفظشون کنه و زیر سایه مامان بابای مهربونش بزرگ شن


مرسی عزیزم
ایلیا الشن
4 خرداد 92 21:23
ای جونم چه شیرین زبونائی شدن ماشاءا... خیلی از حرفای کیارش کیف می کنم درهرحال باید پسر بودنش رو ثابت کنه قلبونش بلم و کیانا هم که خانم طلا دوسال دیگه بهت قول می دم خواستگاران همینطوری صف بکشن می گی نه نیگا کن

خیلی سخته وقتی آقایون ماموریت می رن نکته مهم قضیه دلتنگی خودمونه [hr
مرسی سمان جونم واله دروغ چرا چند نفری کیانا رو از الان کاندید کردن خدا به دادم برسه تا دو سال دیگه ولی از الان گفته باشم دخترم تصمیم به ازدواج نداره هههه
هنگامه
4 خرداد 92 21:30
کیاناجونم
کیارش جونم
مامانی الهام مهربون خسته نباشی مامانی
قندعسل خانمی خودشو باشیرین زبونی تو دل بابایی حسابی جا بازکرده همین دیگه دختربیشتربابایی
چشم بد از قندعسلا به دور...الهی آمین


مرسی هنگامه جون کم پیدایی؟ نگرانت شدم خودت خوبی؟
سحر
5 خرداد 92 8:32
http://donyayemamanbaba.niniweblog.com/post2.php
ممنون عزیززززم. این ادرس وبمه خانومی. خوشحال میشم به وبلاگ من سر بزنی


حتما عزیزم سر می زنم
هنگامه
5 خرداد 92 11:39
خوبم قربونت برمموقع امتحانا و تحویل پروزه
شماخوبین؟ قندعسلاخوبن؟


مرسی ما خوبیم موفق باشی
شیوا
7 خرداد 92 9:47



مامان تارا و باربد
7 خرداد 92 11:36
سلام گلم خوبی ماشالا به این وروجکای شیرین زبون
امان از دستشون که عاشق بازی و پارکن
ببوسشون


مرسی انیسه جان منم خوبم خوشگلای خاله رو ببوس
ندا مامان پارسا و آریسا
8 خرداد 92 16:15
28 ماهگیتون مبارک خوشجلاااااااا جیگرتونو برم که اینقدر ماه شدین ماشاالله


مرسی ندا جونم
نیکو موسوی
8 خرداد 92 20:16
سلام مامان کیارش و کیانا جون.چه بچه های نازی دارین.مثل دوتا فرشته میمونن.خدا براتون نگهشون داره.
اینم ادرس وبلاگ نیکو.خوشحال میشیم به ماهم سر بزنید.البته با اجازه لینکتون کردم.
http://nikoo-mousavi.niniweblog.com


سلام عزیزم از نظر لطفتون ممنونم حتما بهتون سر می زنم
هنگامه
9 خرداد 92 19:16
قربونتون بشم ماشاا...چقدر شیرین زبونین
بوووووووووووووووووووووووووووووووووس محکم برای قندعسلا
مامان الهام


مرسی هنگامه جونم من یه سوالی برام پیش اومده شما همکلاسی من بودین؟
بوس بوس
هنگامه
11 خرداد 92 12:34
نمی دونم. همکلاسی مدرسه منظورتونه؟مامانی شما چندسالتونه؟


هنگامه جون همکلاسی نیستیم آخه اگه بودیم حتما جوابتون مثبت بود و من 33 سالمه و برق خوندم شما چطور؟
هنگامه
12 خرداد 92 19:53
نه خانمی همکلاسی نبودیم من 24 سالمه نرم افزار خوندم




موفق باشی دوستم

به قول کیارش مهندس صبر کن!


مامی دوقلوها(زهرا)
12 خرداد 92 21:43
وااااااااااااای چقد شیرین زبون شدن این فند ها
قربون کیارش که فکر خواهرشم هست براش لاک میگیره
فکر نمی کردم دوقلوها پسر و دخترهاشم اینقد ناززززززز باشن


مرسی عزیزم دیانا وانیا خوشگلو ببوس
هنگامه
12 خرداد 92 22:13
مامانی آدم دلش می خواد دختر قندعسلتو درسته قورت بده

ماشاا...به جونشون برای دسته گلات اسفند دود کن محکم ببوسشون




مرسی عزیزم


شیوا
13 خرداد 92 17:06
آره الهام جون؟


شیوا جونم خوبی؟ چرا باهات قهر باشم دوستم؟ همیشه به یادتم و برات دعا می کنم
هنگامه
13 خرداد 92 17:08
قربون پسرنازت
راستی مامانی همکلاسی نبودیم ولی می تونیم دوست باشیممگه نه؟


مگه الان دوست نیستیم؟ بوس بوس
هنگامه
13 خرداد 92 18:31
مامان الهام مهربون
نفسا رو محکم ببوس مامانی

حتما عزیزم
مامان ملیسا
14 خرداد 92 14:36
سلام وای چقدر این دو تا عسلند به منم سر بزنید
باران
15 خرداد 92 0:14
الهام عزیز خدا این دوقلوهای نازرو براتون حفظ کنه وهمیشه به گردش


مرسی عزیزم
سارا مامان راستین جون
18 خرداد 92 22:25
الهام جون سلام اول از همه تولدت مبارک عزیزم انشاالله که 120 سال زنده باشی از عکسی که کیارش داره خیست میکنه خیلی خوشم اومد همینطور از عکسی که کیارش داره ماشین میشوره




مرسی سارا جونم بوس بوس

آزاده مامان ترنم
19 خرداد 92 9:20
سلام الهام جون.تولدت مبارک باشه.همچنان دلتنگ خودت ودوقلوهای نازت هستم.دوستتون دارم .


مرسی آزاده جونم ما هم دلتنگیم تشریف بیارین خوشحال میشیم ترنم جون ببوس
هنگامه
19 خرداد 92 12:46
مامانی تولدت مبارک
این هدیه من به شما
http://upload.tehran98.com/img1/wg8e5wb1mt2zl7tuqv.jpg


مرسی هنگامه جونم
مامان تارا و باربد
21 خرداد 92 8:20
سلام گلم خوبی این فرشته های نزنینو به جای من حسابی ماچمالی کن امیدوارم همیشه در کنار عزیزان بهتون خوش بگذره ضمنا تولدت مبارک دوست عزیزم


مرسی عزیزم خیلی به من و دوقلوها لطف داری بوس بوس
سحر
27 خرداد 92 13:34
تولدت مبارک مامان الی جووون روز به روز این دوتا گل خوشگل دارن شیرین زبووون تر میشن.... وااااییی عاااشق عکس کیارشم که میخواد خیستون کنه یعنی شیطنت ازدوتا چشااای نازش میریزززهه گل پسسسر قند عسسسل کیانا هم که یه دلبره به تمام معنیه... هزاااار مااااشاااله ....بازم بوس بوس بوس واسه کوچولوها


مرسی سحر جونم مراقب خودت و تو دلی باش
حدیثه
31 خرداد 92 21:42
سلام خانومی
واقعا خسته نباشی و خداقوت
یه چندروزیه با وبلاگتون آشنا شدم فکرکنم کل وبلاگو خوندم
واقعا بچه های نازی دارین خدا حفظشون کنه
موفق باشید



مرسی عزیزم
هنگامه
31 خرداد 92 22:05
سلام مامان الهامی خوبی؟دوقلوها خوبن؟ عکس جدید لطفا دلم تنگ دوقلوهاست
دوقلوها رو محکم ببوس
مامانی مهربون
مامانی یه چیز بگممی شه عکس خودتونم بذارین چهره ماهتونو ببینیم


مرسی خنگامخ جون ما خوبیم شما چطور امتحانا تموم شد؟
کیانا رو که دیدی کپی خودمه 30 سال بزرگش کنی میشم من هههه
رادین عشق زندگی...
1 تیر 92 12:18
سلام خاله فداتون شه که انقدر بامزه و بانمکین شماها....ماشالله چه بزرگ شدین و کیانا جون دیگه واسه خ.دش خانمی شده اقا کیارش هم که حسابی مرد شده....خدا نگهدارتون باشه کوچولوهای نازنازی خاله


مرسی عزیزم خدا رادین واستون حفظ کنه
دخترعمه ی آراد و آیسا(حنانه)
11 تیر 92 11:28
سلام دوست عزیزم .آیسا جون توی مسابقه نی نی شکمو نی نی وبلاگ شرکت کرده خواهش میکنم که کد 332 رو به 20008080200 اس ام اس کنید خیلی ممنونم .
مامان باربد
17 تیر 92 15:49
سلام مامی مهربون.آقا باربد ما تو مسابقه نی نی شکمو شرکت کرده ممنون میشیم بهش رای بدید فقط کافیه کد 530 رو به عدد 20008080200 اس بدید.باربد خوشحال میشه اینکارو واسش بکنید.عکسش هم تو وبلاگش هست دوست داشتید ببینید.ممنون
دومین جشنواره مجازی کتابخوانی
19 تیر 92 13:32
دوست بزرگوار الهام عزیز دومین جشنواره بزرگ مجازی کتابخوانی در دو رده سنی آزاد و نوجوانان در حال برگزاری است. ضمن دعوت برای شرکت در این جشنواره،از شما خواهانیم تا در اجرای این برنامه با پذیرفتن عنوان"همکار افتخاری" ما را یاری فرمائید.
زهرا
1 شهریور 92 18:40
سلام دوقلوهای با مزه ای دارید عاشقشوووووووووووونم بهتون تبریک میگم،خدا حفظشون کنه و زیر سایه پدر ومادر بزرگ بشن الهی،دعا کنید خدا هم به من نی نی بده.به منم سر بزنید.

زهرا جان مرسی که به وب ما سر می زنی . از خدای بزرگ می خوام که به زودی مادر بشی و به آرزوی قلبیت برسی
آوا
19 آذر 93 13:37
مامان خوب وبلاگت عالیییییییییییییییییییییییییه اگه افتخار دادین به وبلاگ ما هم تشریف بیارینwww.ava1374.blogfa.com