کیارش و کیاناکیارش و کیانا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

دوقلوهای من کیارش و کیانا

Ghuovvuyvyuv

30 ماهگی کیارش و کیانا+از پوشک گرفتن کیارش و از شیر گرفتن

1392/5/27 13:45
نویسنده : الهام
6,305 بازدید
اشتراک گذاری

انگار همین دیروز بود که مروارید هایی در وجودم بودید ،انگار همین دیروز بود که برای دیدن روی ماهتون لحظه شماری می کردم ،انگار همین دیروز بود که پا به این دنیا گذاشتید. هر روزتون مثل دیروز نیست .عزیزانم چقدر زود بزرگ میشین ،لحظات با شما بودن ، بهشته!!  تنها ترسم ایته که از شما جا بمونم و نتونم از لحظه به لحظه های با شما بودن لذت ببرم .چون امروز برای روزهای که می آید لحظه شماری می کنم و می دونم که فردا برای رفتنشون بی تاب می شم. فرشته های زمینی عاشقانه دوستون دارم و به عشق شما نفس می کشم

عاشقانه های خواهر و برادری:

جوجوهای من در کنار همه دعواها ، همدیگه رو عاشقانه دوست دارن و به هم ابراز می کنن

از پوشک گرفتن کیارش:

تصمیم گرفته بودم کیارش و کیانا رو با هم از پوشک بگیرم ولی پروزه طاقت فرسایی بود و کم آوردم ، البته دلیل اصلیش حرفی بود که کیارش بهم زد و این بود که یه روز بهم گفت مامان پوشکم کن سردمه جیشم می ریزه نگران. خدا رو شکر خانوم طلا خیلی همکاری کرد و منم تصمیم گرفتم هر وقت کیارش اعلام آمادگی کرد از پوشک بگیرمش و از اول مرداد من و مرد کوچولو تصمیم گرفتیم وابستگی از پوشکو از بین ببریم که خوشبختانه تا امرروز موفق بودیم .

از شیر گرفتن کیانا و کیارش:

جوجه های خوشگلم از بدو تولد شیر مادر خوردن و در کنار اون شیر خشک و از اونجایی که خیلی شیرم کم بود از حدودای شش ماهگی فقط شیر خشک خوردن و هر چی بزرگتر می شدن وابستگی کیارش به شیشه بیشتر می شد و مرتب شیر می خورد و علاقه ای به خوردن غذا نداشت . خانوم طلا هم در کنار شیر حسابی خوش خوراک بود . خیلی وقت بود که منتظر بودم غذا خوردن کیارش بهتر بشه و از شیر بگیرمشون که چند روزی بود خوب غذا می خورد و البته کیانا بد غذا شده بود و از شیشه به عنوان پستونک استفاده می کرد. اوایل مرداد یه روز ظهر تصمیم گرفتم همه شیشه ها رو جمع کنم که وقتی بیدار میشن اثری از شیشه نباشه.به محض بیدار شدن کیانا شیر خواست که بهشون گفتم "اِ شیشه ها نیستن چی شده؟؟" کیارش خیلی خونسرد گفت فکر کنم پلیس برده. هوا که خنک شد باهمدیگه رفتیم و دو تا لیوان خوشگل به سلیقه خودشون و یه عالمه نی پیچ پیچی خریدیم و بهشون گفتن حالا که شیشه ندارین با این لیوانا شیر بخورید و خلاصه تا آخر شب حسابی سرشونو  گرم کردم و موقع خواب هم براشون داستان گفتم . کیانا کمی گریه کرد و شیشه خواست که بهش گفتم اگه گریه کنی پلیس می یاد و لیوانا رو با خودش می بره . یهو دیدم کیانا با عجله رفت تو آشپزخونه و لیوانشو برداشت و زیر بالشش قایم کردخنده. کیارش هم بنا بر عادت شب اول ساعت سه صبح بیدار شد و شیر خواست که با نوازش و حرف زدن ساعت چهار و نیم آروم شد و خوابید ولی دوشب همراه با تب و ناآرومی بود و بابایی فکر می کرد علایم سرماخوردگی ظاهر میشه ولی من مطمین بودم که تاثیر روحی ترک شیشه س و ظاهرا همین جور هم بود. از شیر گرفتنشون سخت نبود ولی برای منِ مادر پر استرس بود ،

حرفهای بامزه:

  • کیانا میگه مامان شیشه شیر می خوام ، کیارش جواب می ده : می فهمی! پلیس برده
  • ازشون می پرسم می خواین مهندس برق بشین یا عمران؟ کیارش می گه آقا مهندس برق (هههه)کیانا میگه مهندس کوچولوبغل
  • کیانا میگه جیش دارم ، کیارش میگه بدو بدو نریزه، در نهایت میگه آفرین آفرینخنده
  • کیانا رو دعوا می کنم ، کیارش میگه دعوا نکن آگوشی منه (خرگوشی)هورا
  • سرم درد میکنه به کیارش میگم واسم دعا می کنی ؟ دستاشو میگیره بالا و میگه خدای من خوب بشه
  • بهشون میگم بریم پارک ؟کیارش میگه بذار غذا بخورم قوی بشم

فیلم تولد:

مدتی پیش فیلم متولد شدنشون تو اتاق عملو البته با سانسور گذاشته بودم ، کیارش ذوق زده شده بود و جالبه که خودشو می شناخت و کلی خودشو کیانا رو بوس می داد و ناز می کرد ولی کیانا شدیدا تو فکر بود و هیچ عکس العملی نشون نمی داد و در آخر افتاد به هق هق گریه و به شدت تحت تاثیر قرار گرفته بود و البته فکر کنم گریه هاش بیشتر به خاطر این بود که منو رو تخت بیمارستان دیده بود.از اون روز به بعد کیارش خودشو لوس می کنه و سرشو می ذاره رو دلمو میگه مامان من اینجا دنیا اومدم ، مامان دوستت دارمقلب

 هوسونه های مرد کوچولو:

از اواسط مرداد مرد کوچولو هر وز با یه هوس جدید از خواب بیدار میشه یه روز گیلاس می خواد و با هم میریم می خریم ، یه روز بستنی عروسکی می خواد ، می خریم ، یه روز بستنی شکلاتی می خواد می خریم ، هر روز کباب می خواد ، گاهی می خریمچشمک

 

یه معجزه:

به خاطر مشغله زیاد از وقتی یادم میاد سر درد داشتم و بعد از به دنیا اومدن کیارش و کیانا به خاطر بی خوابی و بد خوابی سر دردم بیشتر شده بود و بیشتر اوقات کارم به دکتر و آمپولای مسکن می رسید . شب آرزوها از کیارش و کیانا خواستم واسه همه دعا کنن و سلامتی مامان الی رو از خدا بخوان . از اون شب بزرگ به بعد هم گاهی می دیدم که دستای کوچولوی فرشته های زندگیم بالا رفته و میگن خدا مامان سرش خوب بشه . با دیدن این صحنه ها قلبم فشرده می شد و اشک تو چشام حلقه می زد . تا اینکه الان مدتیه خیلی بهتر شدم و مطمینم که خدا صدای فرشته هاشو شنیده و معجزه شده . روزی هزار بار دستای کوچولوشونو می بوسم و میگم خدایا شکرت شکر شکر


کیارش و کیانا ی ورزشکار:

طلا خانوم دوست داره مثل بابا جون ورزش کنه و خیلی هم با مهارت ورزش می کنه

مرد کوچولو بیشتر دوست داره با وسایل ورزشی بازی کنه!!!

اینم یه عکس خوشگل از نازنازی مامان

وقت کشی کیارش :

کیارش و مامان جون عشق و علاقه زیادی بهم دارن و هر وقت از کیارش می پرسم که کجا بریم ، میگه خونه مامان جون و هر وقت ازش می پرسم کیو دوست داری میگه مامان جون مامان جونقلب. زمانی که کوچیکتر بود همیشه با گریه از خونه مامان جون بیرون میومد ولی الان مدتیه به سبک و سیاق بازیکنای فوتبال وقت کشی می کنه حالا چی جوری؟

بعد از اینکه آماده رفتن شد و کفشاشم پوشید یهو می گه آب می خوام دوباره میگه سیب می خوام ، سه باره میگه بابا جونو بوس بکنم و.....خندهخلاصه می خواد به هر ترفندی که شده کمی بیشتر بمونه

 

دلتنگی کیارش و کیانا:

وقتی بابا رضا ماموریت میره همه تلاشمو می کنم که جای خالی بابا رو کمتر احساس کنن ولی کیارش با هر بار شنیدن صدای بابایی بغض می کنه و میگه مامان بغلم بکن! خانوم طلا هم میگه مامان به بابا بگو نره ماموریت ، دوست ندارم .از خدای بزرگ می خوام سایه همه باباها رو سر بچه هاشون باشه

 

پسندها (1)

نظرات (58)

مامان تارا و باربد
30 تیر 92 12:44
30 ماهگی مبارک فرشته ها کوچولو ها


مرسیییییییی
bahare
1 مرداد 92 11:00
saalm hezar ashala kheyli shirinan khoda hefzeshon kone .rasti axe 30 mahegishono nazashtid?


مرسی در اسرع وقت می ذارم
مامان النا(امنه)
2 مرداد 92 5:21
سلام خوشکلای من 30 ماهگیتون مبارک ایشالا 120 ساله شین با اجازه لینکتون کردم .به ما هم سر بزنید


مرسی حتما بهتون سر می زنم
مامان رهام
3 مرداد 92 20:12
سلام عزيزم به منم سر بزنيد
lمریم
4 مرداد 92 1:55
ای جان! من تمام پست هاتون رو خوندم...خودم نی نی ندارم هنوز،جون از مسئولیتش می ترسیم... ولی دو قلو های شما خیلی نمکی هستند...خدا براتون نگهشون داره و بهشون تبریک میگم که مامانی به این خوبی دارن


مرسییییی
ايلياالشن
5 مرداد 92 13:28
سلام گلم
30 ماهگي عسل طلاها مبارك انشاءا... زنده و سلامت باشن خوشگلاي من مواظبشون باشن .

التماس دعا تو اين شباي عزيز


مرسی سمان جونم محتاجیم به دعای شما
ژاله مامان آیدا
5 مرداد 92 16:37
30 ماهگیتون مبارک فرشته های ناز. ایشااله همیشه شاد و سلامت باشید


مرسی
باران
5 مرداد 92 21:52
خیر، برکت، خرسندی، سلامت، خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت، توشه شب قدرتان باد.


مرسی مامان هنرمند
از دعای خوبتون ممنونم
طاعات و عباداتتون قبول
مامان محراب و مليكا
7 مرداد 92 8:54
خاله قربونشون بشه دوست عزیز مليكا در جشنواره نی نی وبلاگ شرکت کرده خوشحال می شم به وب دخترم بیاین ( آرشيو مطالب ) و لطف و مهربونی خودتونو از ما دریغ نکنید. كد 576 رو به 20008080200 پيامك كنيد . اگه قبلا از شماره خودتون راي دادين لطف كنيد از يه شماره ديگه برا دخترم بفرستيد . امروز كه نتايج رو ديدم رتبم خيلي پايين بود حقيقتش دلم خيلي شكسته . لطف كنيد به دخترم راي بدين و اگه ميشه به دوستان و آشناهاتون هم بگين به دخترم راي بدن كد 576 . ممنون كه دلم رو نشكستين http://mehrabmanezendege.niniweblog.com/
ندا مامان پارسا و آریسا
7 مرداد 92 19:55
الهام جان خسته نباشی عزیزم . پوشک گیرون و شیرگیرون مبارک باشه ، امیدوارم موفق باشی . 30 ماهگیشونم مبارک

مرسی ندا جونم دو قل خوشگلتو ببوس
هنگامه
8 مرداد 92 15:32
کباناجونم
کیارش جونم
مامانی الهام


هنگامه جون نبودی کم پیدایی ها!!!
نمی گی دلم واسه کامنتای خوشگلت ننگ مبشه؟
خاله فریبا
8 مرداد 92 17:53
سلام دوست عزیزم من برای اولین بار در عمرم در یه مسابقه بنام نی نی شکمو شرکت کردم. کد انتخاباتیم 527 است که اگه لطف کنید به شماره 20008080200 پیامک کنید ممنون می شم. آرزو دارم برنده بشم. راستی حتما بهم سر بزنید خوشحال می شم. امیدوارم بتونم جبران کنم. Avisa1389.niniweblog.com
باباي مليسا
9 مرداد 92 16:16
با عرض سلام و آرزوي قبولي طاعات براي شما و همچنين تبريك به خاطر وبلاگ قشنگتون ، وبلاگ مليسا خانم با عكسهاي جديدش به روز شد . خوشحال مي شيم با تشريف فرمائيتون كلبه مجازي مليسا رو نورافشاني و با گذاشتن يك يادگاري ، مليسا رو مفتخر كنيد .


ممنونم طاعات و عبادات شما هم قبول باشه
بهتون سر می زنم
هنگامه
9 مرداد 92 18:47
قربونت برم مامانی توی سکوت می خوندمتون یکم کم حوصله بودم دوست نداشتم باکامنتام حس کم حوصلگی انتقال بدم
خودت خوبی ؟عشقای خاله خوبن؟محکم ببوسشونبه اونا هم بگو شما رو محکم ببوسن


هتگامه جونم نبینم کم حوصله باشی ها ، نکنه خانوم مهندس نمره هات خوب نشدن؟
خدا رو شکر ما هم خوبیم فقط کیارشی کمی افسرده س
عاطفه
11 مرداد 92 12:15
تازه اومدم ولی انگار سال هاس اینجارو دوست داشته ام . چقدر این دوتا نازن آخه؟ با یه عالمه عشق لینکتون کردم


مرسی عزیزم
هنگامه
11 مرداد 92 15:20
نه مامانی شکرخدا نمره هام خوب بودبعضی اوقات زندگی باآدم یه بازی هایی داره که آدم کم می یاره ولی شکرخدا الان خیلی بهترم ایشاا... از مهر کارشناسی می خونم
الهیچرامامانی عزیزدلم افسرده شده؟


هنگامه جون غم و ناراحتی همیشه ازت دور باشه و امیدوارم مدارج علمی رو با موفقیت طی کنی
کیارش به خاطر ترک شیشه چند روز تب داشت و ناراحت بود که خدا رو شکر الان خوبه
زهرا
11 مرداد 92 15:42
سلام عزیزم دوقولوهات خییییللللی نازن خدا برات ببخشه ببخشید برام یه سوال پیش آمد در صورت تمایل جواب بده بطور طبیعی دوقلو دار شدین؟؟


مرسی عزیزم بله دوقلویی کیارش و کیانا ژنتیکیه
زهرا جان غمگین و افسرده نباش
قوی باش
منم از فرشته هام می خوام که برای مادر شدنت دعا کنن
مامان تارا و باربد
12 مرداد 92 10:44
سلام عزیزم خوبی هزار ماشالا به این نازدونه ها خدا حفظشون کنه
تبریک میگم کسب موفقیتت رو
من متأسفانه هنوز بچه ها رو از شیشه نگرفتم احساس می کنم خیلی سخته ببوس اون خوشگلاتو و آرزو می کنم همیشه در کنار هم باشن و یار و یاورشون خدای مهربون باشه زیر سایه حق پایدار باشید


مرسی انیسه جون مثل همیشه لطفت شامل حال ما میشه
راستی از شیشه گرفتن راحت تر از اون چیزی بود که فکر می کردم
مامان مرضیه
12 مرداد 92 12:57
سلام به خاله الهام گل که یه مامان نمونه هستش خدا سایه این مامان و بابا رو بالای سر این دوتا فرشته نگه داره
مرسی که وبلاگ پسر طلام سرمیزنی خوشحالم میکنی منم میام به وبلاگتون ولی همیشه پیام نمیزارم چون با پسرم عکسارو نگاه میکنیم و اون نمیزاره مامان دست به کیبرد بزنه
دوتا خوشگلا رو ببوس به همه سلام برسون


مرسی مرضی جونم ایشاله سایه تو و همسر همیشه رو سر پسر طلا باشه از طرف من ببوسش و به همه سلام برسون
هنگامه
13 مرداد 92 11:26
قربونت برم مامان الهامی مهربون
خداروشکر خوبن
قندعسلاتو محکم ببوس


مرسی عزیزم
مامی دوقلوها(زهرا)
13 مرداد 92 13:36
سلام .الهام جون
تبریک میگم بهتون هم برای شیر گرفتن هم پوشگ گیریتون.
واااای خدا چقد ناز و خوردنی شدن ماشا....یه ااسپند دود کن براشون

مرسی مامان خوشگل دو قل نازنازی روببوس
هنگامه
13 مرداد 92 17:11
قربونتون برم اینقد شیرین شماماشاا... بهتون از چشم بد به دور باشین.الهی آمین
آدم دلش می خواد محکم فشارتون بده



مرسی عزیزم بوس بوس
شیوا
14 مرداد 92 10:15
سلام الهام عزیزم

میبینم که جوجوهات برا خودشون خانوم و اقایی شدن..

اون عکس بوس خوشگل خواهربرادریشون قندتودلم اب کرد..

من دوباره دارم برای عمل اماده میشم..احتمالا عملام بیفته 24 مرداد و 27 مرداد باشن..

بازم میخوام برام دعاکنین ...

به جای من یه بوسه ناز و ملوس از لپای هردوشون بگیر..



شیوا جونم ایشاله که به حق این روزای بزرگ به زودی مامان میشی من و کیارش و کیانا هم برات دعا می کنیم که با خبرای خوش برگردی پیشمون

ایلیا الشن
14 مرداد 92 19:58
سلام عزیزم خوبی نماز روزه ها قبول

جیگر این فندقای بامزه رو برم من خیلی ناناسن خیلی شیرینن ماشاءآ...

محکم محکم از طرف من بغلشون کن و ببوسشون دوستون دارم خیلی زیاددددددددددددددددددددددددددددد


سمان جونم مرسی از این همه محبت
طاعات و عبادات شما هم قبول باشه
مرد کوچولوها رو ببوس
مامان ریحانه جون
15 مرداد 92 20:43
سلام.. عبادتتون قبول... ریحانه من در جشنواره نی نی شکمو شرکت کرده کد ریحانه 845 هست لطف بزرگی میکنی اگه کد 845 رو به شماره 20008080200 اس ام اس کنی واقعا ممنونت میشم اگه بتونید کد 845 رو با چند تا خط موبایل متفاوت به شماره ی داده شده ارسال کنید که نورالانور میشه و واقعا شرمنده میکنید اگه لطف کردی و رای دادی بهم خبر بدی ممنون میشم هم برای اینکه از لطف و مهربونیت تشکر کنم هم برای اینکه تعداد آرا رو داشته باشم پیشاپیش از لطفت واقعا ممنونم اگه خواستی عکس جشنواره ای ریحانه رو ببینی زحمت بکش و یه سر بیا وب ریحانه , عکس جشنواره ایش رو گذاشتم مرسی از لطفت دوست خوبم ارسال کد 845 به شماره 20008080200یادت نره ها ریحانه روی رای های شما دوستای گل خیلی خیلـــــــــــــــی حساب کرده.... خیلی خیلی خیلی ممنونت میشم به نی نی من رای بدی امیدوارم بتونم یه روزی یه جایی تویه دلخوشی هاتون جبران کنم موفق و پیروز باشی
مامان تارا و آرتا
17 مرداد 92 21:49
وای ما دو تا چقدر خاطرات مشترک داریم.منم دوقلو دارم.خوشحال می شم به وبلاگ من سر بزنی


حتما بهون سر می زنم
زهرا
19 مرداد 92 17:44
سلام عزیزم خدا واقعا براتون ببخشه ماشاالله خییییلی نازن.


مرسی عزیزم از خدای بزرگ می خوام که به آرزوتون برسید و با خبرای خوب پیشمون برگردی
مامان ساینا
21 مرداد 92 13:02
عزززززززززیزم خیلی نازن خدا حفظشون کنه براتون...هزار ماشالله
خیلی دوست داشتنیوشیرینن..مامانی اگ اجزه بدین لینکتون کنم خیلی دوست دارم شاهد بزرگ شدن و رشد این دوتا فرشته باشم


مرسی عزیزم
از اینکه به وب دوقلوها سر می زنید ممنونم
مامان تارا و باربد
21 مرداد 92 13:31
سلام عزیزم خوبی
قربون اون مهربونی خانوم طلا ای پسر کباب خور نوش جونت باشه عزیزای دلمو ببوس


مرسی انیسه جونم روزمره گی که دیگه گفتن نداره
مامان پری
22 مرداد 92 1:00
سلام عزیزم من عاشق دوقلوهاتون شدم اجازه میدید لینکش کنم؟ قلم خوب و توانایی هم دارید. موفق باشید


مرسیس مامان پری
خوشحال میشم بهمون سر بزنید
ندا مامان پارسا و آریسا
22 مرداد 92 19:21
عزیزم 30 ماهگیشون مبارک . بهت تبریک میگم که دوتا پروژه ی خیلی سخت و پر استرس را یکجا با هم انجام دادی . درواقع سه تا (ترک پوشک ، شیر ، شیشه ) آفرین ، خدا قوت . ماشاالله هرروز شیرین تر و بامزه تر میشن از قول من بچلونشون و ببوسشون


مرسی ندا جونم پارسا و آریسا جون ببوس و گاز گازی کن
شیوا
24 مرداد 92 17:29
سلام
الهام جون

خدا رو شکر دعای کوچولوهات قبول شده و سرت خوب شده..

یعنی یه روز میاد که کوچولوی منم برام دعا کنه؟

نه الهام جون..من لیاقت مادر شدن ندارم..مارد شدن لیاقت میخواد..جربزه میخواد..دل دریایی میخواد که من ندارم لابد..وگرنه خدا بهم میداد..

منو ببخش الهام نمیدونم چرا بهت خیلی احساس خوبی دارم و واسه همین میام و باهات درد دل میکنم..

ماشاالله به خانوم طلات که ماهتر شده..ماشاالله..ماشاالله..

این سیکل ای وی اف هم از وسط کات شد..بدنم بر خلاف دفعه های قبل ت خ م ک ها یکم و بی کیفیتی داشت..
میبینی حتی انتظارم برای عمل هم داره طولانی میشه..


شیوا جونم همیشه از کیارش و کیانا می خوام که برای مادر شدنت دعا کنن . ایشاله یه روز خیلی نزدیک به آرزوت می رسی فقط و فقط باید کمی صبر کنی و به خودت انرژی مثبت بدی باید افکار منفی و ناراحت کننده رو از خودت دور کنی اینو بدون و همیشه با خودت زمزمه کن که حتما میشه چون تو می خوای
سحر
25 مرداد 92 20:20
30ماهگی خوشگل موشگلا مباااارک
خسته نباشین از پروژه پوشک گیری
قربون این خواهر و برادر مهربون که اینقدر واسه هم عشقولانه در میکنن
چقدر موهای کیانا جونی خوشگله عسسل خانوووم

قربون دل کوچیک و مهربون کیارشی که واسه مامان جونش تنگ میشه گل پسر قند عسل

مرسی سحر جون مراقب خودت و دختر نازنازی باش
هنگامه
26 مرداد 92 12:56
ببخشید مامان الهام اجازه می تونم دوقلوهاتو درسته قورت بدم
قربونتون بشم این نفسین
کیانانفس
کیانوس قندعسل
مامان الهام مهربون


هنگامه جون قربونت برممممممم
سارا مامان راستین جون
29 مرداد 92 11:13
الی جون مباااارکه خیلی خوشحال شدم که یه مرحله ی سخت رو پشت سرگذاشتی بالاخره راحت شدی. عکس اولی که گذاشتی خیلی خوشگل بود کیارشی هم حسابی شکمو شده ها عکسی هم که بستنی میخورن خیلی خوشگل شده

مرسی سارا جونم دلم خیلی برات تنگ شده دوست دارم هر چی زودتر ببینمت راستین خوشگلو ببوس
نرگس مامان طاها و تارا
30 مرداد 92 9:20
چقدر اين عاشقانه ها لذت بخشه واقعا


وقتی عاشقانه ها رو می بینم بیشتر از قبل عاشقشون میشم
الیندا
1 شهریور 92 19:42
قربونشون خیلی نازن
مامان آرشيدا قند عسل
2 شهریور 92 10:48
اي جانم جانم شما چه دخمل پسملي مهربون و دوست داشتني هستيد چقدر با هم مهربونيد آفرين ْآفرين به شما
شما گليد كه دعا كمرديد و ماماني بهتر شده.


مرسی عزیزم
مامان آرشيدا قند عسل
2 شهریور 92 10:49
اه اه سي ماهگي تون مبارك يادم رفت
فروشگاه لوازم جشن تولد نادین
2 شهریور 92 10:54
حضور شما دوست عزیز را در فروشگاه لوازم جشن تولد نادین ارج می نهیم.
سویل
5 شهریور 92 17:18
30 ماهگی شون مبارک
و بگمممممم خیلی نازننن
قربونشون برمممممممم


مرسی عزیزم
هستی
6 شهریور 92 18:07
30 ماهگی شون مبارککک
الیناااااا
12 شهریور 92 9:24
30 ماهگی تون مبارک فرشته های
اسمونیایشالله
سایه ی پدرو مادرتون بر روی سرتون باشه با غشق فراون بوستون میکنممممممممممممممم
بوسسسسسسسسسسسس


مرسی عزیزم چقدر با احساس بود و به دلم نشست
سودا
12 شهریور 92 17:30
چقد بزرگ شدن
منوشناختی


وایییییییییییییییی واییییییییییییی
ستاره سهیل
مگه میشه نشناسمت و فراموشت کنم عزیزم کجا بودی این همه مدت نکنه تو ما رو فراموش کرده بودی هیچ وقت اینجوری بی خبر نرو
مامان آنا
15 شهریور 92 3:29
ماشااله به این عروسک ها. اگه افتخار بدین تبادل لینک کنیم


عزیزم آذرس وبت رو نذاشته بودی که
سودااااااااااااااا
16 شهریور 92 16:52
چشممممم عزیز
الیناااااا
16 شهریور 92 16:54
ببخشیدددددددددددددددددددددد عشق و غشق نوشتمممممممم
سویل
16 شهریور 92 20:26
به نام خالق کیارششش و کیانااااا
سلامممممممممم عزیزممممم
30 ماهگیتون مبارک


مرسی عزیزم
مامان هستی کوچولو
24 شهریور 92 2:38
خدا حفظ کنه کیارش و کیانای عزیزو براتونخوشحال میشم به وب منم سر بزنید و اگه تمایل داشتین تبادل لینک کنیم


مرسی عزیزم حتما بهتون سر می زنم
شبنم
28 شهریور 92 1:26
سلام دوستان عزیزم این سایت تازه راه اندازی شده تا بتونید از عکس های فرزند عزیزتون با هزینه ای کم کلیپ داشته باشید هر سئوالی دارید در این بخش مطرح کنید در اولین فرصت پاسخ داده می شه http://babyclip.persianblog.ir/ همچنین طراحی تقویم سال 93 با عکس کودک دلبندتان انجام میشود ،از طرح های ما دیدن فرمائید بهترین هدیه برای عیدی دادن به اقوام نزدیک
مامان الینا و نیلییا
29 شهریور 92 10:35
سلامممممممممممممممممم
گلممم چه بچه های نازی داری خیلی خوشگلن راستی دقلو های منم 2 سالو 6 ماهشون ولی 26 روزه شونه خدا واست تا ابد نگهشون داره و انشالله 9999999
ساله شن خدا پشتو پناهتون
این طوری ببوسشون کیارش و کیانا



مرسی عزیزم خدا دخترای گلتونو واستون حفظ کنه و زیر سایه پدر و مادر بزرگ بشن
فاطمه
1 مهر 92 19:28
ای جانم چقد این دوتا نازن ماشاالله براشون سپنددود کنید چشم نخورن
رادین عشق زندگی...
21 مهر 92 17:41
خاله قربونشون بره ماشالله دیگه حسابی بزرگ شدم و شیرین تر از همیشه
خاله جون به ما هم سر بزنید خوشحال میشیم منتظر قدوم سبزتون هستیم....


مرسی عزیزم حتما به وبتون سر می زنم
مامي كيانا
9 آبان 92 11:59
اي جانم كيانا جون چه با احساسه با ديدن شما رو تخت گريه ش گرفته الهي قربونش برم
ژاله مامان آیدا
11 آبان 92 18:46
الهی چه نازن فرشته ها خدا حفظشون کنه . هزار ماشااله چقدر شیرین زبونن. انشااله سردردتون کاملا خوب بشه


مرسی عزیزم
مامان مهساجون و معین جون
18 آذر 92 8:30
ای جااااانم چقده این دوتا وروجک نازو خوشجلن وشیرین زبون خدا براتون نگهشون داره ادرس عکس این وروجکا رو بده بزاریم توی البوم نی نی ها البوم مون خوشکل تر بشه عکس نی نی خودت رو پیدا کن www.mahsa80.niniweblog.com
الهام
پاسخ
مرسی عزیزم
سحر
27 آذر 92 2:08
وای من غصه از شیشه گرفتن پسرم رو دارم شبا خیلی به شیشه معتاده واقعا نمی دونم چجوری آرومش کنم اگه شیشه رو ازش بگیرم.خوشبحالت راحت شدی. 21 ماهشه و 10 روزه از پوشک گرفتمش .تو رو خدا راهنمایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الهام
پاسخ
اصلا به خودت استرس وارد نکن بچه ها سازگارتر از اون چیزی هستن که ما فکر می کنیم . به نظرم هر تغییری که بخوایم تو زندگی اونها بدیم ، اول باید خودمون آمادگیشو داشته باشیم