کیارش و کیاناکیارش و کیانا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

دوقلوهای من کیارش و کیانا

Ghuovvuyvyuv

17 ماهگی کیارش و کیانا

1391/5/1 23:28
نویسنده : الهام
6,022 بازدید
اشتراک گذاری

17 ماهگی خوشگلای من مبارک باشه

تازه وارد هفدهیمین ماه زندگیتون شدین که بابا رضا جونی ما رو برد سرزمین عجایب و کلی به وروجکا خوش گذشت ، سوار قطار ، تاب پرنده و ... شدین و خسته و کوفته برگشتیم خونه

البته سرزمین عجایب به کیارش خیلی خوش گذشت ولی کیانا زیاد رو مد نبود و از تو بغل بودن هم خسته شده بود و می خواست راه بره ولی اونجا خیلی شلوغ بود و نمی شد خانوم کوچولوی ما تنهایی راه بره.

خوشگلای من این روزا تمرین رقص پا می کنن و منم دلم می خواد پاهای کوچولوش رو گاز گازی کنم

، تازه بوس صدادار هم می فرستن و هر کی رو دوست داشته باشن مثل دایی مهدی رو بوس هم می کنن

نیمه شعبان با دوقلوها رفته بودیم پارک که یهو کیانا متوجه سایه خودش روی زمین شد و اول می خواست بگیردش . وقتی از گرفتن سایه نا امید شد ، تصمیم گرفت ازش فرار کنه که متوجه شد اونم نمیشه . در آخر تصمیم گرفت باهاش بازی کنه، می رفت عقب و میومد جلو و سایه رو کوچیک و بزرگ می کرد و بعضی وقتا خوشحال می شد و می خندید و بعضی وقتا عصبانی می شد و جیغ می زد. اون شب کیارش یاش به یه چیزی گیر کرد و خورد زمین ، یه کوچولو سرش خون اومد ولی به خیر گذشت.

این هم اولین نقاشی وروجکا رو دیوار اتاقشون:

مداد رو دست کیانا دیدم و ازش پرسیدم تو رو دیوار نقاشی کشیدی یا داداش ؟ بهم گفت داداش.

کیانا کاملا کیارش رو می شناسه و بهش میگه کیارش یا داداش ، ولی وقتی به کیانا اشره می کنی و از کیارش می پرسی این کیه ؟ میگه داداشآخ . ولی من که می دونم کار کیهمتفکر ، آخه کیانا عاشق خودکار و مداد و همیشه روان نویسای بابا جون رو از جیبش در میاره و رو دست خودش نقاشی می کشه.

ولی از کیارش که پرسیدم کاملا بی اطلاع بود (الان من یه مامان سردرگمممتفکر). همیشه فکر می کردم اگه یه روز دوقلوها دیوار رو خط خطی کنن چقدر عصبانی می شم ولی نمی دونید چه حالی داد کلی ذوق کردم و ماچ ماچیشون کردم و چلوندمشون.

کیانا هزار ماشاله خیلی خوب می خوره ولی کیارش خیلی بد غذاس ولی وقتی دارم آشپزی میکنم و بوی غذا بلند شده میاد پیش من و به گاز اشاره میکنه و میگه داغ . خیلی برام جالبه اگه همون غذا رو براش بیارم به سختی می خوره  ولی دوست داره سر گاز ناخنک بزنه(این اخلاقش به بابایی رفته) .

وسطای تیرماه ، یه روزی آخر هفته سر درد شدیدی داشتم و حالم خیلی بد بود. آخرای شب دیگه برام رمقی نمونده بود و روی کاناپه دراز کشیده بودم که اول کیارش اومد تو بغلم و بوسم کرد و نازم کرد و بعدش هم کیانا اومد و ناز نازم کرد ، الهی قربونشون برم که اینقدر مهربونن و مامانی رو دوست دارن.قلب

آخرای تیرماه و با وروجکا رفته بودیم پارک که متوجه شدم کیارش با یه هفته تاخیر نسبت به کیانا ، متوجه سایه خودش شده و می ترسه که راه بره خنده.کیانا جونمم هه برگهای درختا رو می چید و تقدیم من و بابایی می کرد و حسابی هم ما رو بوس کرد ، وای خدای من چقدر اولین بویسه های دخترم شیرینه و به دل می شینهلبخند.

کیارش هم که مرتب این روزا زیر لب زمزمه می کنه و میگه دیگو دیگو ، دوگی دوگی ، گلی گلی

کیانا در حالی که جو جو های پشت پنجره رو نگاه می کنه و واسشون بوس می فرست

دختر بلا خیلی بابا رضا جونی رو دوست داره و فردای شبی که زود خوابیده بود و بابایی رو ندیده بود ، تی شرت بابا رو گرفته بود تو بغلش و بو می کرد و گریه می کرد و با صدای بلند می گفت بابا بابا بابا.بغل

 

پسندها (1)

نظرات (26)

ايليا و الشن
5 تیر 91 9:13
17 ماهگي نانازاي خاله مباركككككككك

انشاء ا... هميشه زنده و سلامت باشيد .


مرسی سمان جونم
کیارش
5 تیر 91 16:30
به به می بینم حسابی بهتون خوش گذشته. ایشالا همیشه به شادی
رادین عشق زندگی
5 تیر 91 18:44
17 ماهگیتون مبارک کوچولوهای ناز نازی خاله
عسل(مامان آراد و آرشیدا)
6 تیر 91 10:30
ای جانممممم
ماشالا...الهی 170 ساله بشید عزیزای من
17 ماهگیتون مبارک باشه
همیشه خنده رو لباتون باشه
تنتون سلامت و دلتون شاد باشه
میبوسمتون


مرسی عسل جون
آراد و آرشیدا رو ببوس
مامی دوقلوها(زهرا)
6 تیر 91 18:07
ای جانم فداشون بشم خووووووووووشگلارو.حسابی کیف کردن
چرا عکس کم گذاشتی
راستی 17 ماهگیشون مبارک


زهرا جون هر وقت فرصت داشته باشم آپ می کنم
atra
7 تیر 91 4:45
ای جونم 17 ماهگیتون مبارک باشه امیدوارم که 1000 ساله بشید زیر سایه ی مامان و باباتون
مامان تارا و باربد
7 تیر 91 10:40
17 ماهگی مبارک عزیزای دلم امیدوارم همیشه سلامت و شاد باشین چه عکسای خوشگلی خوش گذشت تو سرزمین عجایب


مرسی عزیم
تارا و باربد عزیز رو ببوس از طرفم
مریم مامان دوقلوها(رومینا ورونیکا)
10 تیر 91 15:28
ماشاءالله به این بچه های خوشگل ومامانی .امیدارم صد سال اگه دوست داشتید بیشترزنده باشید و سایه شما وهمسرتون رو سر بچه های قشنگتون.


ممنونم
پاتوق دوقلوهاي ايران زمين
10 تیر 91 21:20
سلام امیدواریم که حالتون خوب باشه... پاتوق دوقلوهای ایران زمین را افتاده واسه اینکه همه با احساسات دوقلوها +اخبار و مطالب جالب آشنایی پیدا کنند پس برای حمایت از این سایت بهمون سر بزنید... راستی یه چیز دیگه مدیران وبلاگ هم دوقلوهستن...
سپیده
11 تیر 91 13:20
خیلی خوشگلن ماشاالله
مریم--------❤
11 تیر 91 19:22
سلام
ماشاالله نی نی های خیلی خوشگلی دارید
اگر دوست داشتید به وبلاگ من بیاید
نظرتون درباره تبادل لینک چیه؟
راستی شما ساکن جنوب هستید


عزیزم ما تهران زندگی می کنیم
ندا مامان پارسا و آریسا
14 تیر 91 15:10
ای جان قربون رقص پاشون برم با اون پاهای کوچولوشون
خاله ی نـــــــورا!
15 تیر 91 12:01
سلآم نی نی هاتون خیلی ناز و بامزه ان از طرف من بوسشون کنین همیشه شاد و سلامت باشن
بابای دوقلوها
15 تیر 91 22:23
17 ماهگیتون مبارک باشه ورووجکا انشالله 150 ساله بشید ای جانمٰ چه شیرین رقص پا
مامان کیارش
18 تیر 91 11:32
سلام.ماشالا چه نی نی های نازی دارین.رسیدگی به دوقلو خیلی سخته .خسته نباشید.با اجازه لینکتون میکنم
مامان و بابای آقا مهدی
20 تیر 91 12:16
سلام انشالله به سلامتی 1200 ماهه بشن ناز نازی های خوشگل
ايليا و الشن
24 تیر 91 12:52
اي جوونممممممممممم به پيكاسوهاي جيگرم .

نازشونو برم ماشاء ا... .

فكر كردين فقط دوقلوهاي خودتون رو ديوار نقاشي مي كشن ههههه

هزار ماشاء ا... به كيانا جونم كه خوش خوارك به خاله سمانه رفته هههه
قلبون آقا كيارش ناناسم كه خوشگل خودشو مي زنه به اون راه .

الي پسربچه ها خيلي زبلن و شيطون ماشاء ا... اينقدر قشنگ آتيش مي سوزنن . حواستو جمع كن .

كيارش و كياناي عزيزم عاشقانه دوستون دارم . مخصوصا مامان نازتون رو كه روي ماهش رو هم ديدم .





مرسی سمان جونم
منم عاشق خودت و پسرای گلت شدم
مامی سمیرا
24 تیر 91 17:00
خیلییییییییییییی ناز شدین شما دو تا جیگر............ فداتون
نانا مامان کسرا و یلدا
25 تیر 91 15:44
جیگر خوشگلای خاله با اینهمه هنر نماییهاشون

بوس برای کیانا و کیارش گلم


مرسی عزیزم منم
کسرا و یلدا رو ببوس
مامان مرضیه
29 تیر 91 22:30
اییییییییییییییییییییی جونممممممممممممممممممم
دلم میخواد بخورمشون از دست کارایی که نوشته بودی کلی خندیدم و برای بابا محمد هم تعریف کردم
دوقلوهارو جای من بخور


مرسی مرضی جون از طرف من کوروش رو ببوس
هنگامه
1 مرداد 91 14:28
چراااااااااااااااااااااااااااانیستین
دلم براتون تنگ شده عزیزای دل خاله


هستیم که!
مامان هانا
3 مرداد 91 10:07
سلام مامان دوقلوها ماشاا.... چه بامزه و شیرین هستن این جوجو ها.دخملیت خیلی نازه البته پسری هم خوشگله ولی چون من دختر دوست دارم چشمم دخترتو بیشتر پسندید.محکم ببوسشون و خوش به حال که میوه های زندگیت تکمیل شدن .
راستی اتفاقی دوقلو شدن؟ اونم یه دختر یه پسر؟


سلام از نظر لطفتون ممنونم
من زن دوقلویی تو خانواده مادری داشتم
مه رخ
16 مرداد 91 16:30
سلام ای جونم دوقولو های خوشمل و ناناس خاله جونی وبلاگ نی نی های شما توی لینک دوستای شازده حسین هست..... دوستون داریم هوارتا
مامان کیارش
31 مرداد 91 0:33
سلام خیلی از دوقلوهاتون خوشم اومد الهی که همیشه سلامتیشون رو ببینید اگه دوست داشتین به وبلاگ منم سر بزنید منم مامن کیارشم
آنیتا مامی آرنیکا
5 شهریور 91 7:58
سلام به مامان مهربون دوقلوها...من اولین بار که میام اینجا.... دوقلوهای نازی داری..ماشالا...خداحفظشون کنه.....هم سن دخمل من هستن....تو این سن کوچولوها خیلی شیرینند.....موفق باشی گلم....
مامان پارسا و پوریا
9 بهمن 91 11:07
سلام الهام جون.وبلاگت جالبه. جوجوهاتم خیلی ناز و دوست داشتنی هستن. به ما هم سربزن.


مرسی عزیزم حتما بهتون سر می زنم