کیارش و کیاناکیارش و کیانا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

دوقلوهای من کیارش و کیانا

Ghuovvuyvyuv

گلهای زیبای من تولدتون مبارک

زیبایی تو مثل قرص ماهی ، دور از تو باشه رنگ سیاهی ،  تولد ، تولدت مبارک ، بخندی تو همیشه الهی زاده فصل زمستون ،چه عزیزی تو برامون ،با حضور تو همیشه پر لبخند لبامون توی این شبهای برفی ، تویی گرمای وجودم ، روز میلادت مبارک ، ای تمام تار و پودم سهم تو همیشه لبخند  ،  زاده عزیز اسفند ، از تو شد ستاره بارون ، شب زیبای زمستون این شبای برفی پر از ماه و ستاره س ، لبخند لب تو برام عمر دوباره ست ببین از شادی تو همه لبریز خنده ن ، مثل پروانه و گل همه دورت می گردن تموم نغمه ها رو میخونیم عاشقونه ، صدای خنده هامون بره تا صد تا خونه بیا شمع ها رو فوت کن تا صد سال زنده باشی ، الهی که همیشه خوش و پاینده باشی &nbs...
7 بهمن 1394

چهار سال و دوازده ماهگی شیرین عسلای من

شیرین عسلای من ماهگردتون مبارک خدا یا تو را  شکر برای تمام نعماتی که به من ارزانی داشتی، هر چند  نمی تونم شکر همه نعمت های آشکارو نهانی  را که به من عطا کرده ای بجای آورم ولی می خواهم با تمام وجودم تو را شکر کنم به داده هایت و به آنچه نداده ای چرا که به حکمتت ایمان دارم. خدایا، شکرت برای تمام لبخندهای محبت بار، دستان یاری رسان، برای همه آن عشق و محبت و چیزهای شگفت انگیزی که دریافت کردم. وروجکای ناقلا  کیارش و کیانای ناقلا تحت تاثیر کاتون میک میک نقشه کشیدن که مثلا با مامانی شوخی کنن ولی از اونجایی ک من از این حرفها زرنگترم  بار اول واسه اینکه دلشون نشکنه از روی متر پریدم و خودمو ب ندیدن ز...
3 بهمن 1394

چهار سال و یازده ماهگی کیارش و کیانا جونم

کیارش و کیانای عزیزم روز ب روز بزرگتر و عاقلتر میشن ومن هر روز عاشقتر از دیروز . از خدای مهربونم که تا اینجا هوامونو داشته ممنونم و به قول کیارش دستهای مهربونشو که رو سرمون گذاشته می یبوسم. نقاشیهای زیبای کیارش و کیانا اثر هنری خانوم طلای من  قربون مرد کوچولو برم که خون مهندسی تو رگهاشه و پارکینگ و گیت ورودی  اونو طراحی کرده سال نو میلادی کیارش و کیانا به هر بهوونه ای از ما هدیه می گیرن . اینم کادوهایی که بابا نویل شب کریسمس زیر بالشاشون گذاشته. البته که امسال بزرگتر و عاقلتر شدن و هزار و یه دونه سوال داشتن که بابا نویل چجوری اومده خونمون یا اینکه چرا درخت کریسمس نداریم. تولد کوشا آرشا و ها...
11 دی 1394

چهار سال و ده ماهگی گلدونه های من

نازنین های من ماهگردتون مبارک پازک ژوراسیک: یه روز شاد شاد در کنار دینا و یاسین حرفهای بامزه: کیارش میگه مامانی کی ما رو درست کرده؟ میگم خدا میگه چقدر خدا قویه ، دلم میخواد دستای مهربون خدا رو ببوسم . دوباره میگه آدما حیوونا رو درست کردن که اینبار من کاملتر جوابشو میدم و میگم خدا ی مهربون همه چیو آفریده انسانها ، حیوانات ، درختا ووووو . کیارش که به شدت احساساتی شده بود میگه مامان میشه خدا رو ببینم که منم میگم خدا رو نمی تونی ببینی که باز هم در جوابم میگه چرا . یه مثال کوچولو براش زدم و گفتم یه نفس عمیق بکش  بهش گفتم هوا رو نمبینی ولی هست خدای بزرگ رو هم نمبینی ولی دستای پر مهرش روی سرمون هست و همیشه...
2 آذر 1394